تربیت سیاسی در پرتو انتظار
نویسنده: سید مهدی موسوی
مجله مشرق موعود - تابستان ۱۳۸۷ - شماره ۶
چکیده:
تربیت سیاسی در پرتو انتظار یعنی کسب آمادگی ورشد لازم برای حضور زنده وفعال منتظران در عرصه های ملی وجهانی. این نوع از تربیت که با تأکید بر نقش انسان در عرصه های سیاسی واجتماعی شکل گرفته، درصدد اصلاح امروز جامعه اسلامی وزمینه سازی برای ظهور منجی است. این مقاله، با توجه به ضرورت موضوع، با استفاده از آیات قرآن کریم وروایات به تبیین ضرورت تربیت سیاسی منتظران در سه حوزه بینش، گرایش ورفتار سیاسی وارائه ظرفیت های انتظار در این زمینه پرداخته است واصول کلی را برای تربیت سیاسی متظران از آیات وروایات استخراج وارائه نموده است.
مقدمه
واژه تربیت سیاسی متشکل از دو مفهوم مستقل «تربیت» و«سیاست» است. معانی گوناگونی در فرهنگ لغات برای واژه تربیت برشمرده اند که از جمله آنها پرورانیدن، پرورش دادن، یاد دادن، بار آوردن است(۱). اما در اصطلاح، مکاتب ونگرش های فلسفی به گونه های متفاوت به انسان وتربیت می نگرند ومتناسب با مبانی خود به تعریف وبیان هدف های تعلیم وتربیت می پردازند. لذا تعریف های بسیاری برای تربیت ارائه کرده اند. همه این تعریف ها، تربیت را مجموعه ای از تدابیر وروش ها می دانند که برای به فعلیت درآوردن وشکوفا ساختن استعدادهای انسان است. راغب اصفهانی می نویسد:
الربّ فی الاصل التربیة وهو إنشاء الشیء حالاً فحالاً إلی حدّ التمام(۲).
استاد مطهری نیز در این باره می نویسد:
تربیت عبارت است از پرورش دادن، یعنی استعدادهای درونی را که بالقوه در یک شئ موجود است، به فعلیت در آوردن وپروردن. ولهذا تربیت فقط در مورد جان دارها یعنی گیاه وحیوان وانسان صادق است(۳).
واژه سیاست نیز براساس پیش فرض های گوناگون در مورد انسان وجامعه، تعریف های گوناگون دارد؛ چون هر مکتب سیاسی بر اساس اصول ومبانی نظری خود، هدف های ویژه ای دنبال می کند. واژه سیاست در لغت به معنای اصلاح امور خلق، اداره کردن وحکم راندن بر رعیت، یا ریاست آمده است. دکتر عالَم، در تعریف سیاست می نویسد:
سیاست رهبری صلح آمیز یا غیرصلح آمیز روابط میان افراد، گروه ها واحزاب (نیروهای اجتماعی) وکارهای حکومتی در داخل یک کشور وروابط میان یک دولت با دولت های دیگر در عرصه جهانی است(۴).
علامه محمد تقی جعفری سیاست را چنین تعریف می کنند:
سیاست به معنای حقیقی آن، عبارت است از مدیریت وتوجیه وتنظیم زندگی اجتماعی انسان ها، در مسیر حیات معقول(۵).
با توجه به اختلاف در مفهوم تربیت وسیاست، تعاریف متفاوتی نیز از تربیت سیاسی شده است. در جمع بندی اجمالی می توان گفت که تربیت سیاسی پرورش فضایل، دانش ومهارت های مورد نیاز برای مشارکت سیاسی وآماده کردن اشخاص برای مشارکت آگاهانه در بازسازی آگاهانه جامعه است(۶). اموری هم چون تربیت شهروندان، گزینش رهبران سیاسی، ایجاد هم بستگی سیاسی، حفظ قدرت سیاسی، اجتماعی کردن افراد برای نظام های سیاسی، نقد نظام سیاسی موجود وتربیت شهروندان جهانی، از جمله اهدافی است که برای تربیت سیاسی ذکر کرده اند(۷).
بنابر نظر یکی از نویسندگان عرب، تربیت سیاسی پروسه ای است که به ایجاد شخصیتی عقلانی، منتقد، توانا در گفت وگوهای سازنده وتوان مند در عمل کردهایی که به بهبودی هر چه بیشتر وضعیت می انجامد. تقویت بینش انسان به این معنا، توانایی تحصیل وکسب بینش سیاسی را در پی می آورد که هدف از آن، پرداختن به رشد وگسترش روزافزون بینش ودیدگاه هایی است که ارزش ها، اعتقادات وجهت گیری ها وعواطف سیاسی را دربر می گیرد؛ در این صورت، درباره موضع گیری های سیاسی، قضایای محلی، منطقه ای وجهانی، آگاه خواهد بود وهم چنین بر مشارکت وفعالیت دقیق در صحنه های سیاسی واجتماعی توانایی خواهد داشت. هم چنین از اهداف تقویت بینش سیاسی، تقویت مشارکت سیاسی انسان به گونه ای است که به فعالیت ومشارکت سیاسی در جامعه با احساس مسئولیت بتواند بپردازد وبرای ایجاد تغییر وتحول نیز شور وشوق داشته باشد(۸). از آن جا که انسان سه نیروی عقل، دل وجسم دارد، تربیت سیاسی در سه محور اصلی تقسیم می شود:
یکم. تربیت در حوزه بینش های سیاسی؛
دوم. تربیت در حوزه ارزش ها ونگرش های سیاسی؛
سوم. تربیت در حوزه مهارت ها ورفتارهای سیاسی واجتماعی.
بر این اساس، (تربیت سیاسی یعنی رشد دانش ها، نگرش ها ومهارت های لازم برای حضور زنده وفعال شهروند مسلمان در عرصه های سیاسی ملی وجهانی).
نوع تربیت سیاسی با ایدئولوژی وبنیان های نظری، ارتباط تنگاتنگ وخاصی دارد. هر مکتب سیاسی براساس اصول ومبانی نظری خود، هدف هایی ویژه را دنبال می کند. از همین رو، به لحاظ جنبه نظری وتدوین الگوی تربیت سیاسی باید ساختاری منطقی برای این امر فراهم شود تا فرآیند تربیت سیاسی نظام آموزشی بر مبانی واصول وروش هایی متکی گردد که با اهداف تربیت سیاسی سازگار باشد. ارسطو می گوید:
در میان تمام چیزهایی که بیان کرده ام، آن چه بیشترین سهم را در دوام وقوام قوانین دارد، سازگاری آموزش وپرورش با نوع دولت است واین چیزی است که جهانیان از آن غافل هستند. بهترین قوانین نیز - حتی اگر توسط تمام افراد جامعه هم معتبر ومشروع دانسته شود - در صورتی ارزش واعتبار خواهند داشت که به وسیلة آموزش وپرورش به نسل جوان آموخته شوند وآموزش وپرورش نیز با قوانین مزبور تطابق داشته باشند(۹).
به همین دلیل، الگوی تربیت سیاسی برای مشارکت وحضور فعال در حکومت دینی، یا تحقق حکومت دینی، متفاوت از الگوهای دیگر است. بدین منظور برای ارائه الگوی صحیح تربیت سیاسی باید به اصول معرفت شناختی، هستی شناسی وانسان شناسانه برآمده از متون ومنابع دینی مراجعه کرد. از این رو، فرآیند تربیت سیاسی برگرفته از متون دینی، سیاست های خاصی را در پی دارد، یعنی تربیت سیاسی در حکومت دینی نوعی تربیت دینی در بُعد سیاسی آن به شمار می رود.
مفهوم شناسی انتظار
مقوله انتظار تنها ویژه تشیع نیست، بلکه بنابر قرآن کریم انبیا حق طلبان وامت های خود را به انتظار سفارش می کرده اند. قرآن مؤمنان را به پیروزی حق وعده داده است واز آنها خواسته که انتظار تحقق حق را داشته باشند:
(لِیحقَّ الْحَقَّ وَیبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ کرِه الْمُجْرِمُونَ)(۱۰)؛
تا حقّ را ثابت وباطل را نابود گرداند، هر چند بزهکاران خوش نداشته باشند.
(أَنزَلَ منَ السماءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیةُ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیلُ زَبداً رَابیاً وَممّا یوقدُونَ علَیهِ فِی النَّارِ ابتِغَاءَ حلْیةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کذلِک یضْرِبُ اللهُ الْحَقِّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا ینفَعُ النَّاسَ فیمْکثُ فی الْأَرْض کذلِک یضْرِبُ اللهُ الْأَمْثَالَ)(۱۱)؛
[همو که] از آسمان، آبی فرو فرستاد. پس رودخانه هایی به اندازة گنجایش خودشان روان شدند، وسیل، کفی بلند روی خود برداشت، واز آن چه برای به دست آوردن زینتی یا کالایی، در آتش می گدازند هم نظیر آن کفی برمی آید. خداوند، حق وباطل را چنین مَثَل می زند. اما کف، بیرون افتاده از میان می رود، ولی آن چه به مردم سود می رساند در زمین [باقی] می ماند. خداوند مَثَلها را چنین می زند.
(وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کانَ زَهُوقاً)(۱۲)؛
وبگو: حق آمد وباطل نابود شد. آری، باطل همواره نابودشدنی است.
(أَمْ یقُولُونَ افْتَرَی عَلَی اللهِ کذِباً فَإِن یشَإِ اللهُ یخْتِمْ عَلَی قَلْبِک وَیمْحُ اللهُ الْبَاطِلَ وَیحِقُّ الْحَقَّ بِکلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ)(۱۳)؛
آیا می گویند: «بر خدا دروغی بسته است؟» پس اگر خدا بخواهد بر دلت مُهر می نَهد؛ وخدا باطل را محو وحقیقت را با کلمات خویش پا برجا می کند. اوست که به راز دل ها داناست.
خداوند مادر موسی (علیه السلام) را به انتظار وعده حق سفارش فرمود:
(فرَدَدْنَاهُ إِلَی أُمِّهِ کی تَقَرَّ عَینُهَا وَلاَ تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ وَلکنَّ أَکثَرَهُمْ لاَ یعْلَمُونَ)(۱۴)؛
پس او را به مادرش بازگردانیدیم تا چشمش [بدو] روشن شود وغم نخورد وبداند که وعدة خدا درست است، ولی بیشترشان نمی دانند.
ودر سوره روم مؤمنان را به پیروزی وعده داده است:
(بِنَصْرِ اللهِ ینصُرُ مَن یشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ * وَعْدَ اللهِ لاَ یخْلِفُ اللهُ وَعْدَهُ وَلکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لاَ یعْلَمُونَ)(۱۵)؛
هر که را بخواهد یاری می کند، واوست شکست ناپذیر مهربان وعدة خداست. خدا وعده اش را خلاف نمی کند، ولی بیشتر مردم نمی دانند.
(فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ وَلاَ یسْتَخِفَّنَّک الَّذِینَ لاَیوقِنُونَ)(۱۶)؛
پس صبر کن که وعدة خدا حقّ است، وزنهار تا کسانی که یقین ندارند، تو را به سبکسری واندارند.
هم چنین آمده است:
(فاصْبِرْ إِنَّ وَعدَ اللهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِک وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّک بِالْعَشِی وَالْإِبْکارِ)(۱۷)؛
پس صبر کن که وعدة خدا حقّ است وبرای گناهت آمرزش بخواه وبه سپاس پروردگارت، شامگاهان وبامدادان ستایشگر باش.
(وَعدَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً)(۱۸)؛
خدا به کسانی از آنان که ایمان آورده وکارهای شایسته کرده اند، آمرزش وپاداش بزرگی وعده داده است.
(لاَ یسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیرُ أُولِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَی الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً وَکلّاً وَعَدَ اللهُ الْحُسْنَی وَفَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَی الْقَاعِدِینَ أَجرَاً عَظِیماً)(۱۹)؛
مؤمنان خانه نشین که زیان دیده نیستند با آن مجاهدانی که با مال وجان خود در راه خدا جهاد می کنند یکسان نمی باشند. خداوند، کسانی را که با مال وجان خود جهاد می کنند به درجه ای بر خانه نشینان مزیت بخشیده، وهمه را خدا وعدة [پاداش] نیکو داده، و[لی] مجاهدان را بر خانه نشینان به پاداشی بزرگ، برتری بخشیده است؛
(أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجنَّةَ وَلَمَّا یأْتِکمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلِکمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّی یقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَی نَصْرُ اللهِ أَلاَ إِنَّ نَصْرَ اللهِ قَرِیبٌ)(۲۰)؛
آیا پنداشتید که داخل بهشت می شوید وحال آن که هنوز مانند آن چه بر [سرِ] پیشینیان شما آمد، بر [سرِ] شما نیامده است؟ آنان دچار سختی وزیان شدند وبه [هول و] تکان درآمدند، تا جایی که پیامبر [خدا] وکسانی که با وی ایمان آورده بودند گفتند: «یاری خدا کی خواهد بود؟» هش دار، که پیروزی خدا نزدیک است.
بنابراین آیات وبرخی دیگر از آیات قرآن کریم، مقوله انتظار را امری پیاپی می یابیم، چنان که خداوند متعال مؤمنان را برای تحقق وعده هایش وپیروزی حق، به انتظار وصبر فراخوانده است. از بررسی این گونه آیات قرآن کریم استنباط می شود که انتظار حالتی روانی است که نوعی آمادگی به وجود می آورد وزمینه ساز تحول در معرفت، احساس، رفتار وعمل آدمی می شود تا لایق رسیدن به نعمتی شود. آن کسی به انتظار وقوع امری می نشیند که برای آن قدمی برداشته باشد وآن را طلب کند. انتظار زمانی است که انسان برای رسیدن به چیزی بکوشد وبدون کوشش برای رسیدن به مقصود، وصول ممکن نخواهد بود.
پس فرهنگ انتظار در درون خود تغییر وتحول را به همراه دارد. از این رو، آرمان های بزرگ وفتح قله های بلند، همت های بزرگ وخستگی ناپذیر را می طلبد. نمونه این انتظارها وآمادگی ها در سیره انبیا واولیای الهی تحقق یافته است که همگی در انتظار تحقق وعده های الهی وسعادت بشر بوده اند ودر این راه از هیچ کوششی دریغ نکرده اند. هر اندازه انتظار شدیدتر باشد، آمادگی ومهیا شدن قوی تر خواهد بود. پس انتظار، آماده باش وتحصیل آمادگی های لازم است برای آن چه مورد نظر است. انتظار مسئولیت هر فرد در برابر خود وجامعه، آماده باش در سایه تغییر وتحول، صبر واستقامت، وتعهد وتحرک است. آیةالله سید رضا صدر می نویسد:
مقصود از انتظار، آمادگی است وآن دو مرتبه دارد: نخستین مرتبه آن، انتظار روحی است وخوش دل بودن برای تحقق امید در آینده وآن عبارت است از آمادگی برای قبول دعوت وزدودن مقاومت روحی برای رسیدن کسی که انتظار آمدنش هست. دومین مرتبه آن، انتظار عملی است که اضافه بر انتظار روحی است(۲۱).
براساس روایات صادر شده از معصومان، انتظار شیعیان برای ظهور مهدی موعود (علیه السلام) از مهم ترین مصداق های آیات انتظار است ودر تفسیر آیاتی از قرآن کریم، مؤمنان را به انتظار آمدن منجی بشریت سفارش نموده اند که از جمله آن، آیات ذیل است:
(وَعدَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قبْلِهِمْ وَلَیمکنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یعْبُدُونَنِی لاَ یشْرِکونَ بِی شیئاً وَمن کفرَ بَعْدَ ذلِک فَأُولئِک هُمُ الْفَاسِقُونَ)(۲۲)؛
خدا به کسانی از شما که ایمان آورده وکارهای شایسته کرده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد؛ همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین [خود] قرار داد، وآن دینی را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند، وبیمشان را به ایمنی مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند وچیزی را با من شریک نگردانند، وهر کس پس از آن به کفر گراید؛ آنانند که نافرمانند.
(وَلَقَدْ کتبْنَا فی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ)(۲۳)؛
ودر حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
(وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنجْعَلَهُمُ الْوَارِثینَ * وَنُمَکنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِی فِرْعَوْنَ وَهامَانَ وَجنُودَهُمَا منْهُم مَّا کانُوا یحْذَرُونَ)(۲۴)؛
وخواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرودست شده بودند منّت نهیم وآنان را پیشوایان [مردم] گردانیم، وایشان را وارث [زمین] کنیم ودر زمین قدرتشان دهیم و[از طرفی] به فرعون وهامان ولشکریانشان آن چه را که از جانب آنان بیمناک بودند، بنمایانیم.
(بَقِیتُ اللهِ خَیرٌ لَکمْ إِن کنتُم مُؤْمِنِینَ وَمَا أَنَا عَلَیکمْ بِحَفِیظِ)(۲۵)؛
«اگر مؤمن باشید، باقیماندة [حلال] خدا برای شما بهتر است، ومن بر شما نگاهبان نیستم.»
(قَالَ مُوسَی لِقوْمِهِ استَعِینُوا بِاللهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ للهِ یورِثهَا مَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ)(۲۶)؛
موسی به قوم خود گفت: از خدا یاری جویید وپایداری ورزید که زمین از آنِ خداست، آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد می دهد وفرجام [نیک] برای پرهیزگاران است.
انتظار مهدی موعود (علیه السلام) در نزد شیعیان از بهترین وبزرگ ترین انتظارهای آدمی بر روی کره خاکی است که در متن جریان زندگی منتظران حضور دارد ومنشأ آگاهی وهوشیاری وبیداری دائمی آنهاست. خاصیت انتظار سازنده واصیل، تنظیم فکر وروحیه است که انسان را براساس طرح وبرنامه به حرکت وعمل وامی دارد. استاد شهید مطهری در این باره می فرماید:
انتظار فرج وآرزو وامید ودل بستن به آینده دو گونه است: انتظاری که سازنده ونگه دارنده است، تعهدآور است، نیروآفرین وتحرک بخش است، به گونه ای که می تواند نوعی عبادت وحق پرستی شمرده شود وانتظاری که گناه است، ویران گر است، اسارت بخش است، فلج کننده است ونوعی اباحی گری باید محسوب گردد.این دو نوع انتظار فرج، معلول دو نوع برداشت از ظهور عظیم مهدی موعود (علیه السلام) است واین دو نوع برداشت به نوبه خود از دو نوع بینش درباره تحولات وانقلابات تاریخی ناشی می شود(۲۷).
اهمیت تربیت سیاسی در قرآن کریم
هر مکتب ونظام سیاسی به انسان های توان مند فکری وشخصیت های بزرگ، کارآمد وپر دغدغه نیازمند است تا نظامی کارآمد وبالنده باشد. رفتار آگاهانه ومدبرانه، هنرمندانه، مسئولانه، همراه با برنامه ای منسجم، منظم ومعقول، راه را برای تحقق آرمان های آن نظام می گشاید. اسلام نیز به منزله برنامه زندگی انسان، دارای نظام سیاسی مستقل براساس آموزه های دینی است. بر این اساس، برای پیش برد اهداف خود وهدایت انسان ها دارای برنامه تربیتی واصول رفتار سیاسی است که مؤمنان را به آن سفارش وتربیت می نماید. قرآن کریم با ذکر ویژگی های بنیادین فطرت، کرامت، حرّیت واختیار در انسان، به عنصر تربیت انسان توجه ویژه ای نموده ووظیفه مهم انبیای الهی را تربیت وهدایت انسان ها معرفی نموده است:
(هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمیینَ رَسولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَکیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ وَإِن کانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ)(۲۸)؛
اوست آن کس که در میان بی سوادان فرستاده ای از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند وپاکشان گرداند وکتاب وحکمت بدیشان بیاموزد، و[آنان] قطعاً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.
انسان از منظر قرآن کریم، موجودی تربیت پذیر، آزاد ومختار است وبه واسطه این ویژگی ها، گروهی با اختیار خویش فوق فرشتگان ومسجود ملائک می شوند(۲۹) وبرخی به پایین تر از حیوان سقوط می کنند(۳۰).
بنابر دیدگاه قرآن کریم، تنها وقتی به ملت وجامعه ای خیر یا شر می رسد که افراد آن جامعه خود خواهان آن نعمت وسعادت یا شر وضلالت باشند.
(إِنَّ اللهَ لاَ یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ)(۳۱)؛
همانا خداوند حال هیچ قومی را تغییر نخواهد داد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند.
وخداوند متعال هیچ نعمت وسعادتی را از هیچ ملت وجامعه ای نمی ستاند، مگر آن که آنان در حفظ وحراست آن کوتاهی کنند:
(ذلِک بأَنَّ اللهَ لَمْ یک مُغَیراً نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَی قَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا مَابِأَنْفُسِهِمْ)(۳۲)؛
این [کیفر] بدان سبب است که خداوند نعمتی را که بر قومی ارزانی داشته تغییر نمی دهد، مگر آن که آنان آن چه را در دل دارند تغییر دهند، وخدا شنوای داناست.
بر اساس این سنت الهی، حکومت عدل اسلامی زمانی محقق می شود که مردم خود برای به دست آوردن آن تلاش نمایند وچنین نخواهد بود که خداوند بدون عمل وخواست مردم برای آنان حکومت تشکیل می دهد. بنابراین، حکومت اسلامی هیچ گاه بدون خواست واراده مردم محقّق نمی شود. قرآن می فرماید:
(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کانُوا مَعَهُ عَلَی أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ یذْهَبُوا حَتَّی یسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یسْتَأْذِنُونَک أُوْلَئِک الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِاللهِ وَرَسُولِهِ)؛
یعنی مؤمنان واقعی کسانی هستند که گذشته از ایمان به خدا وپیامبر، در مسائل اجتماعی نیز رهبران الهی خود را رها نکنند(۳۳).
بنابراین، برای تحقق حکومت جهانی عدالت، انسان باید بکوشد وکوشش انسان، نتیجه نوع تربیت اوست. اگر انسان وافراد جامعه از تربیت والای اجتماعی وسیاسی برخوردار باشند وشخصیت آنها بنابر اقتضائات جامعه، متناسب با فرهنگ سیاسی واجتماعی تعالی یافته باشد، مسیر بالندگی جامعه هموار خواهد بود وزمینه های لازم برای تحقق وعده های خداوند مهیا خواهد شد.
تربیت سیاسی وانتظار
با توجه به عبارت معروف خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب تجرید الاعتقاد که نوشته است: «وجودُه لطفٌ وتصرفه لطفٌ آخَر وعدمُه منّا.»(۳۴) می توان گفت که برای انتفاع از حضور امام، میزان بینش ودرک انسان ها تأثیر فراوان دارد. از این رو، غیبت نتیجه عدم آمادگی ونبود شرایطی است که افراد جامعه را از بهره بردن از امام معصوم (علیه السلام) باز می دارد.
بنابر مجموع آیات وروایات در این باره، انتظار تنها حالتی روانی نیست، بلکه احوالِ روحی جریان یافته ای است که همراه با تغییر وتحول به اقدام وعمل می انجامد. از این رو، در روایات آن را افضل اعمال ونه افضل حالات بر شمرده اند(۳۵). اگر انسان خود را برای هم راهی با ولی خدا آماده نکرده باشد واز اهل سرعت وسبقت به شمار نیاید، عقب خواهد ماند. اهل بیت (علیهم السلام) دستور داده اند که برای ظهور باید آماده شد؛ چون ظهور یک باره واقع می شود. اصحاب امام زمان به علت آمادگی قبلی، به محض شنیدن ندای حضرت، همگی در مکه جمع می شوند. امام صادق (علیه السلام) در روایتی، مفاسد آخرزمان را که برخی جنبه سیاسی واجتماعی دارد، بیان فرموده ودر پایان با تأکید بر خودسازی وتربیت اخلاقی وسیاسی خطاب به راوی می فرماید:
در چنین موقعی مواظب خود باش. نجات را از خداوند بخواه... باید به سوی رحمت حق بشتابی تا از کیفری که آنها به واسطه سرپیچی از فرمان خدا می بینند، بیرون آیی. بدان که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی گرداند وان رحمة الله قریب من المحسنین(۳۶).
بنابر دیگر شواهد که بر ضرورت آمادگی وتربیت پیش از ظهور دلالت دارد، روایاتی است که به حرکت های اصلاح گرانه مؤمنان اشاره دارد وآن را زمینه ظهور دانسته اند: رسول خدا (ص) می فرماید:
مردمی از مشرق زمین قیام می کنند وزمینه را برای قیام حضرت مهدی (علیه السلام) فراهم می سازند(۳۷).
نیز می فرماید:
پرچم های سیاهی از سمت مشرق خواهد آمد که دل های آنان همانند پاره های آهن است. پس هر کس از حرکت آنان آگاهی یافت، به سوی آنان برود وبا آنان بیعت کند، هر چند لازم باشد که بر روی یخ حرکت کند(۳۸).
در این روایات به روشنی از برپایی قیام ها وحرکت های سیاسی واجتماعی در آستانه ظهور موعود خبر داده شده است که نشان از آمادگی وتربیت سیاسی مؤمنان منتظر دارد. آیا ممکن است که دل این مؤمنان جز با تربیت قبلی وآمادگی لازم وبینش سیاسی، بسان آهن محکم واستوار گردد واز هیچ مشکلی ترس به خود راه ندهند که امام باقر (علیه السلام) به حضور در جمع آنان افتخار کند(۳۹).
بنابراین، انتظار سازنده وپویا در تربیت فردی واجتماعی انسان بسیار تأثیرگذار است؛ چون این تغییر وتحول مستلزم تربیت انسان برای اقدام وعمل است. آیة الله مکارم شیرازی می نویسد:
مسئله انتظار حکومت حق وعدالت مهدی وقیام مصلح جهانی، در واقع مرکب از دو عنصر است: عنصر نفی وعنصر اثبات. عنصر نفی، همان بیگانگی از وضع موجود وعنصر اثبات، خواهان وضع بهتر است. اگر این دو جنبه، در روح انسان، به صورت ریشه دار حلول کند، سرچشمه دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد. این دو رشته اعمال، عبارت است از ترک هرگونه هم کاری وهم آهنگی با عوامل ظلم وفساد وحتی مبارزه ودرگیری با آنان، از یک سو وخودسازی وخودباوری وجلب آمادگی جسمی وروحی، مادی ومعنوی، برای شکل گرفتن آن حکومت واحد جهانی، از سوی دیگر... هر دو قسمت، کاملاً سازنده وعامل تحرک، آگاهی وبیداری است(۴۰).
بی تردید، ارتباط مستقیم مباحث مهدویت را با زندگی امروز جامعه اسلامی نمی توان نادیده گرفت. «به رغم اهمیت ذاتی مسئله مهدویت ومنجی موعود برای تمامی ادیان آسمانی، پی گیری انتزاعی- آرمانی مباحث مهدویت فارغ از وضعیت حال جامعه اسلامی، ما را به آرمان گرایی وجست وجوی آینده ای آرمانی دچار خواهد کرد، بی آن که با محک زدن زندگی امروز با سیمای آینده، ما را درجهت اصلاح امروز وآماده شدن برای فردا یاری رساند. سیمای منتظر واقعی چنین عصری، نه تقاعد وغرق شدن درآینده وفراموشی وضعیت حال خویش، بلکه بسط انتظار به زندگی کنونی است تا با آماده شدن ودعوت انسان ها بدان آرمان، تلاش کند با ساختن جامعه واصلاح آن زمینه ظهور را فراهم سازد»(۴۱). از این رو، در پیرامون رابطه تربیت سیاسی وآمادگی برآمده از انتظار، جهت اصلاح امروز جامعه اسلامی وزمینه سازی ظهور از دو منظر می توان به آن پرداخت:
منظر اول: بررسی ظرفیت های مقوله انتظار در تربیت سیاسی وجامعه پذیری انسان؛
منظر دوم: ضرورت وراه کارهای تربیت سیاسی منتظران برای زمینه سازی ظهور.
آیات قرآن کریم سه نوع تحول واقدام را نتیجه وضروی انتظار برای تحقق وعده های الهی بیان نموده ومؤمنان ومنتظران را به تربیت وتخلّق به آنها سفارش کرده است:
الف) تربیت سیاسی در حوزه دانش وبینش
یکی از ویژگی های انسان، شناخت ومعرفت است که او را از حیوانات متفاوت می کند وانسان به واسطه آن حرکت می کند. عنصر بصیرت که حاصل شناخت وتفکر است، از مهم ترین صفات وشرایط برای حضور در عرصه های سیاسی واجتماعی به شمار می رود. سعادت انسان وجامعه در گرو بصیرت وخردمندی است تا در حوادث وپیچیدگی های زندگی اجتماعی وسیاسی گم نشود وفریب نخورد. آگاهی وبصیرت در سرنوشت انسان تأثیرات فراوانی دارد. فعال سیاسی به سه نوع شناخت برای حضور در عرصه های سیاسی واجتماعی نیازمند است که عبارتند از حق شناسی، باطل شناسی وراه شناسی. قرآن کریم به هر سه نوع شناخت وبصیرت اشاره کرده است(۴۲).
در طول تاریخ، مسئله اساسی ومهم در جریان مبارزه حق وباطل، کم بود معرفت وبصیرت بوده است. به همین دلیل، قرآن کریم به مسئله معرفت وبینش تأکید فراوان دارد واساس کار دین را بر معرفت بنا نموده است. اگر انسانی نفهمد تنها راه سعادت، راه ولی خداست، در شبهات وفتنه ها غرق می شود. از جمله عوامل بازماندن از جبهه حق وهم راهی با ولی خدا، شبهه ها وفتنه ها هستند. شبهه ها، فتنه ها را کارساز می کنند؛ زیرا شبهه فضا را تاریک می کند ودر فضای تاریک، فتنه ها تأثیرگذار می شوند. آخرزمان به تعبیر روایات، دوران ظهور شبهه ها وفتنه است وانسان ها در مسیر زندگی خویش با انواع «ملاحم وفتن» دست وپنجه نرم می کنند. در چنین حالتی انسان به معیار ومیزان شناخت حق وباطل نیازمند است تا در سر دوراهی ها وچند راهی ها مسیر هدایت را بیابد. از این رو، شناخت حجت خدا وامام عصر (علیه السلام) از وظایف مهم منتظران است. این موضوع چنان اهمیت دارد که شیعه وسنی در روایات بسیاری از پیامبر گرامی اسلام (ص) ومعصومان (علیهم السلام) آورده اند:
من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة(۴۳)؛
هر کس بمیرد وامام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است.
تأکید ادعیه فراوان بر طلب معرفت حجت حق(۴۴) نشان می دهد که شناخت امام معصوم (علیه السلام) مهم ترین معیار وملاک برای شناخت حق وباطل است وتنها راه وصول به سعادت مادی ومعنوی به شمار می رود.
انتظار، محصول بصیرت عقلانی وتفکر خردمندانه ای است که انسانِ منتظر را به شناخت وبصیرت وامی دارد. چون فرد منتظِر خویش را بشناسد وبه ضرورت امام عصر (علیه السلام) وحکومت حق وعدالت معرفت یابد، می فهمد که در فتنه ها وگرداب ها حق با کیست وبه حق شناسی ره می یابد وبرای آن که در فتنه ها وگرداب شبهات گم نشود، به باطل شناسی نیاز دارد تا سره را از ناسره وحق را از باطل باز شناسد وراه های منتهی به حق وکژراه های منتهی به باطل را تشخیص دهد. پس در انتظار سه نوع شناخت وبصیرت، حق شناسی وباطل شناسی وراه شناسی نهفته است. انتظار، نوعی فکر وبینش را می نمایاند که در انتخاب وگزینش دایمی، میزان ومعیار واقع بینانه ای به منتظران می دهد تا در بن بست ها نایستند وبا مسلح شدن به آن، سنگلاخ های عصر غیبت را آهسته وپیوسته بپیمایند وبستر ظهور را آماده سازند. این جریان فکریِ برآمده از انتظار، انسان منتظر را در برابر فکرها ونحله های گوناگون، هویت می بخشد وزمینه ظرفیت ووسعت روحی را آماده می سازد.
بنابراین، آن گاه که مربیان تعلیم وتربیت به تربیت کودکان وجوانان می پردازند، باید انواع بصیرت برآمده از انتظار وموعودگرایی را به آنان بیاموزند تا مخاطبان به بصیرت وشناخت حق از باطل ره یابند وراه از کژراهه بشناسند تا در عرصه های مختلف سیاسی واجتماعی، آگاهانه وبا بصیرت وارد شود. امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند:
ای ابوخالد! همانا مردم زمان غیبت که به امامت او معتقدند ومنتظر ظهور او هستند، برتر از مردم همه زمان هایند؛ زیرا خدای متعال، به آنان آن اندازه از عقل وشناخت داده که غیبت برای آنان، به منزله شهود شده است(۴۵).
ب) تربیت سیاسی در حوزه گرایش ها وارزش ها
پس از آن که انسان حق وباطل را شناخت وبه بصیرت لازم دست یافت، باید به حق وهر آن چه با آن است، بگراید وآن چیز، برای او ارزش داشته باشد ودر درون از باطل بگریزد.
انتظار، چنین حالتی را در انسان به وجود می آورد؛ چون انتظار فرع بر چند اصل گرایشی است وچنان چه آن اصول محقق نشود، انتظار معنایی ندارد.
ایمان وتقوا
انسان منتظر باید ایمان ویقین قلبی داشته باشد؛ چون شخص منتظر، انتظار را وعده الهی وعنایت خداوند متعال به خود می داند، پس بسان ایمان به او، به وعده او نیز ایمان دارد. ایمان حاصل تقوا وجلب رضایت خداوند تبارک وتعالی است وانتظار بدون ایمان وبدون تقوا ممکن نیست. انسان مؤمن با اطمینان قلبی به وعده های الهی ایمان دارد وانتظار می کشد وبرای تحقق وعده های الهی می کوشد. بنابراین، انسان منتظر ابتدا باید مؤمن وبا تقوا باشد.
حرکت وتلاش برای تحقق وعده های الهی نتیجه ایمان است وانسان با ایمان منتظر است. لذا آیات قرآن کریم شرط انتظار وتحقق وعده هایش را بر ایمان مبتنی نموده است. قرآن می فرماید:
(بَقِیتُ اللهِ خَیرٌ لَکمْ إِن کنتُم مُؤْمِنِینَ)(۴۶)؛
«اگر مؤمن باشید، باقیماندة [حلال] خدا برای شما بهتر است، ومن بر شما نگاهبان نیستم.»
(وَعَدَ اللهُ الَّذِینَ آمنُوا منکمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ)(۴۷)؛
خدا به کسانی از شما که ایمان آورده وکارهای شایسته کرده اند، وعده داده است.
(أَنَّ الْأَرْضَ یرِثهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ)(۴۸)؛
زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
این آیات، ایمان وعمل صالح را شرط انسان های منتظر ومنتظران ظهور وکارگزاران حکومت عدل جهانی دانسته است.
امید به آینده ای روشن
انسان برای هر حرکتی نیازمند امید وتصور آینده ای روشن از خویش، جامعه وجهان است. هر فرد در رفتار سیاسی واجتماعی خویش آن گونه رفتار می کند که می نگرد. انسان امیدوار نگرش مثبت وسازنده به خود، جامعه وجهان وسیاست دارد ودر برخورد با مشکلات، چون آینده را روشن می بیند، مواجهه منطقی می کند وبرای رفع مشکل می اندیشد وهیچ گاه روحیه شکست وناامیدی ویأس را به خود راه نمی دهد؛ چون اگر انسان ناامید شود، بار مشکلات بر سر او خراب وروحیه او شکسته می شود واز عمل ورفتار خسته وبه کنج عزلت می نشیند تا مرگ او را فرابگیرد ویا با نگاه منفی وپوچ خود همه چیز را هیچ می پندارد وبر طبل بی عاری می زند وبه ظلم وتجاوز دست می زند.
انتظار به انسان امید می بخشد وآینده را برای او روشن وزیبا ترسیم می کند ومنتظر را از خمودگی وافسردگی وعزلت نشینی به درمی آورد. انتظار فرج، روح امید ونشاط را در جامعه می دمد، روحیه ناامیدی وخستگی را که مایه سقوط است، زائل می کند وانسان را به تلاش وکوشش وحضور زنده وفعّال در عرصه های مختلف سیاسی واجتماعی وامی دارد. انسان امیدوار، آینده نگر ووسیع نگر است وبا چشم اندازی وسیع به جهان می نگرد واز کوته فکری، خودبینی ومقطعی اندیشی می پرهیزد وبه تحقق وعده های الهی در سراسر هستی می اندیشد. استاد مطهری می نویسد:
اصل انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی وقرآنی استنتاج می شود وآن اصل «حرمت یأس از روح الله» است. مردم مؤمنِ به عنایات الهی، هرگز ودر هیچ شرایطی امید خویش را از دست نمی دهند وتسلیم یأس وناامیدی وبیهوده گرایی نمی گردند. چیزی که هست، این انتظار فرج واین «عدم یأس از روح الله» در مورد یک عنایت عمومی وبشری است، نه شخصی یا گروهی وبه علاوه توأم است با نویدهای خاص ومشخص که به آن قطعیت داده است(۴۹).
صبر واستقامت
جامعه عرصه بروز مشکلات وحوادث پیش بینی ناپذیر وفشارهای روحی وروانی از بیرون ودرون است. انسان زمانی در برابر آنها غافل گیر نمی شود وکمر خم نمی کند که دارای روحیه صبر واستقامت فراوان باشد. صبر مؤلفه بسیار مهمی در زندگی تمام انسان های بزرگ وموفق تاریخ بوده است. انبیای الهی با تحمل مشکلات وسختی ها وبا آزار واذیت های فراوانی که بر آنها وارد می شد، به وظیفه خویش عمل می نمودند وبا صبر واستقامت وسعه صدر هم چون کوهی قد علم می کردند. آنان از آن روی صبر واستقامت می ورزیدند که خداوند متعال، تنها منبع عظیم وتکیه گاهشان بود. حضرت موسی (علیه السلام) برای توفیق در رسالت خویش از خداوند متعال سعه صدر می خواست:
(قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی * وَیسِّرْ لِی أَمْرِی)(۵۰)؛
گفت: «پروردگارا، سینه ام را گشاده گردان وکارم را برای من آسان ساز.
ویاران خویش را برای تحقق وعده های الهی نیز به صبر سفارش می کرد:
(قَالَ مُوسَی لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ للهِ یورِثُهَا مَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعاقِبَةُ لِلْمتَّقِینَ)(۵۱)؛
موسی به قوم خود گفت: از خدا یاری جویید وپایداری ورزید، که زمین از آنِ خداست؛ آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد می دهد؛ وفرجام [نیک] برای پرهیزگاران است.
خداوند تمام انبیا را به صبر واستقامت سفارش نموده است:
(فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ وَلاَ یسْتَخِفَّنَّک الَّذِینَ لاَیوقِنُونَ)(۵۲)؛
پس صبر کن که وعدة خدا حقّ است، وزنهار تا کسانی که یقین ندارند، تو را به سبک سری واندارند.
(فَاصْبِرْ إِنَّ وَعدَ اللهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِک وَسبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّک بِالْعَشِی وَالْإِبْکارِ)(۵۳)؛
پس صبر کن که وعدة خدا حقّ است وبرای گناهت آمرزش بخواه وبه سپاس پروردگارت، شامگاهان وبامدادان ستایشگر باش.
انتظار نیز پایه ای محکم برای انسان معاصر به شمار می رود تا به پشتوانه آن، در برابر مشکلات وسختی های اجتماعی وسیاسی کمر خم نکند وبا تکیه بر این وعده الهی صبر واستقامت ورزد. انسان منتظر در عصر غیبت در برابر مشکلات وبلاها به جزع وفریاد وذلّت وضعف روی نمی آورد، بلکه هم چون کوهی قد علم می کند وبا استعانت از خداوند متعال وبا تقویت ایمان استقامت می ورزد وبه انتظار تحقق وعده حتمی الهی ایستادگی می کند.
انتظار، انسان را صابر وشکیبا تربیت می کند وسعه صدر را در جان او می نشاند وانسان به این واسطه، صدر را سر لوحه رفتار خود قرار می دهد وبه علت ضعف توان در برابر قدرت دشمن از صحنه سیاسی واجتماعی خارج نمی شود وبه مسیر خود ادامه می دهد. لذا پیامبر اکرم (ص) فرمود:
خوشا به حال صابران در دوران غیبت آن حضرت...(۵۴).
عزت مداری
آزادسازی مردم از غل وزنجیرهای گوناگون فردی واجتماعی از نقش های دین است. اسارت وبردگی انسان برای انسان های دیگر، مایه ذلّت وپستی وکمال ناپذیری او می گردد وخداوند متعال از چنین ذلّتی نهی فرموده است. رسول اکرم (ص) در این باره می فرماید:
کسی که ذّلت خود را با میل ورغبت بپذیرد، از خاندان ما نیست(۵۵).
در فرهنگ دینی عزت متعلق به خدا ورسول ومؤمنان است:
(مَن کانَ یرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ)(۵۶)؛
هر کس سربلندی می خواهد، سربلندی یکسره از آنِ خداست.
(وَللهِ الْعزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلکنَّ الْمُنَافِقِینَ لاَ یعْلَمُونَ)(۵۷)؛
عزت مخصوص خدا ورسول خدا ومؤمنان است.
وهیچ کافری بر هیچ مؤمنی ولایت وتقدم ندارد:
(وَلَن یجْعَلَ اللهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً)(۵۸)؛
خداوند برای کافرین بر مؤمنین ولایت قرار نداده است.
خداوند آزادگی وحریت را برای انسان می خواهد وهیچ عبودیت وذلّتی را نزد مستکبران وزیاده خواهان نمی پذیرد(۵۹). عزت بخشی وعزت مداری از مهم ترین اهداف تربیتی پیامبران واولیای ایشان بوده است. عزت نقشی اساسی در تربیت دارد، به گونه ای که در صورت فقدان عزت، آدمی به هر فعل پستی تن می دهد وبه هر گناهی دست می زند. در واقع ریشه تباه کاری ها در ذلت نفس است. از این رو، مهم ترین راه برای اصلاح خود وجامعه عزت بخشی وعزت آفرینی است. مهم ترین تلاش تربیتی باید در جهت عزت بخشی وعزت مداری باشد تا فرد وجامعه از تباهی وسقوط رهایی یابند وبه زندگی نیک در این جهان دست یابند. عزت آن حالتی است که نمی گذارد فرد مغلوب تباهی ها وذلت ها گردد وشکست بخورد.
در آموزه انتظار، عزت مؤمنان نهفته است ونمی گذارد انسان تن به ذلت دهد. انتظار، عزت مؤمنان است که زیر بار ستم ستم گران از بین نمی روند ودر برابر آنها به ذلّت خو نمی کنند. انتظار تجلّی عزت برخاسته از عبودیت حق وامید به تحقق وعده های الهی است که انسان را در راه حق پایدار وشکست ناپذیر می سازد. در مدرسه انتظار، عزت از اساس تربیت است. بنابراین، در ادعیه مخصوص امام زمان (علیه السلام) او را مایه عزت اهل اسلام وذلت نفاق می شمارند:
تعزّ به الاسلام وأهله وتذلّ به النفاق وأهله(۶۰)؛
با وجود او اسلام ومسلمانان عزت می یابند ونفاق ومنافقان به ذلت کشیده می شوند.
اعتماد به نفس
مسئله اعتماد به نفس واتکا به هویت خویش، نقش مهمی در ثبات شخصیت آدمی دارد وموجب استواری عمل می شود. انسانی که از هویت محکم وپشتوانه بلند برخوردار است، به داشته ها وتوان واستعدادهای خویش اعتماد می کند وراه پیش رفت وحرکت را در پی می گیرد، اما انسانی که اعتماد به نفس ندارد، دچار تزلزل شخصیتی ودوگانگی هویتی می شود وخود را دستِ کم می گیرد وهیچ گاه حرکت وپیشرفت نخواهد کرد، بلکه به ایستایی وغیر پویایی رو می آورد ودر نتیجه، از حضور در عرصه های مختلف اجتماعی وسیاسی باز می ماند. قرآن به پیامبر (ص) می فرماید:
(فَلاَ یصُدَّنَّک عَنْهَا مَن لاَّ یؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَی)(۶۱)؛
پس هرگز نباید کسی که به آن ایمان ندارد واز هوس خویش پیروی کرده است، تو را از [ایمان به] آن باز دارد، که هلاک خواهی شد.
یکی دیگر از ظرفیت های گسترده واثربخش تربیتی انتظار، هویت محکم واعتماد به نفس است. انسان منتظر با تکیه بر آموزه های مهدویت واعتقاد به حضور امام زمان (علیه السلام) خویش در تمامی لحظات زندگی، به هویتی محکم دست می یابد وبه واسطه آن، اعتماد به نفس می یابد وبه عرصه های سیاسی واجتماعی پا می گذارد. آن گاه وی خود سرنوشت خویش را رقم می زند وبا دخالت وورود در امور سیاسی خود را عرضه می کند وهیچ گاه به علت مشکلات وسختی ها ودشمنی ها از صحنه خارج نمی شود.
ولایت پذیری از اولیای خدا
قرآن کریم با اصطلاحات مختلفی به مسئله رهبری وولایت پذیری اشاره کرده وبا واژگانی هم چون «امام»(۶۲) به معنای پیشوا، رئیس، راه بر ومقتدا(۶۳) «اولی الامر»(۶۴) به معنای صاحب فرمان وفرمان روا بدان پرداخته است. عالمان ومفسران شیعه اعتقاد دارند که مراد از «اولی الامر»، ائمه هدی از آل محمد (ص) هستند. به عقیده شیخ طوسی در تبیان، طاعت هیچ کس جز کسی که معصوم ومصون از سهو وخطا باشد، جایز نیست وامیران وعالمان چنین شأنی ندارند وچنین طاعتی از ائمه (علیهم السلام) واجب است که ادله بر عصمت طهارت آنان قائم است. بنابر استدلال فخر رازی در تفسیر الکبیر نیز «اولی الامر» باید معصوم باشند ؛ چراکه در غیر این صورت، خداوند با وجود اقدام آنان به خطا، همگان را به متابعتشان فرمان داده است، حال آن که خود خطا کاری نهی شده است(۶۵).
امت اسلامی برای تعالی ورشد فرد وجامعه ودر مقابله با مشرکان وظالمان به رهبر وپیشوا نیازمند است. لذا در اساس، اسلام رهبری وولایت است(۶۶). امام علی (علیه السلام) به عثمان بن حنیف، فرمان دار بصره، درباره ضرورت تربیت، بینش دهی وتعلیم امام به امت فرموده است: ألا وإنّ لکلّ مأموم إماماً یقتدی به ویستضیء بنور علمه(۶۷)؛
بدان، هر پیروی پیشوایی دارد وبه او اقتدا می کند واز نور علم وی نورانی وآگاه می شود.
رهبری آگاه مؤمن ومخلص، که جامعه را در شرایط مختلف می تواند هدایت کند(۶۸). از سوی دیگر، قرآن کریم مسلمانان را به فرمان بری واطاعت از رهبر فرمان داده است؛ زیرا هر جمعی به امام ورهبر نیاز دارد.
(یاأَیهَا الَّذِینَ آمنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ)(۶۹)؛
از خداوند ورسول او اطاعت کنید وهم چنین از صاحب امر آنها (نماینده).
این امر ولطف الهی در زمان غیبت نیز ادامه دارد واز این رو، مسلمانان با انتظار از برکات وجودی امام خود در پس ابرها بهره می برند. آموزه انتظار ومهدویت، حضور امام وولی امر را در سراسر زندگی سیطره می دهد وانسان منتظر در همه احوال رابطه خویش را با ولی خود برقرار می سازد وبا تجدید عهد ومیثاق مداوم خویش از برکات وجودی مجرای فیض الهی بهره مند می شود. مسئله ولایت مداری در دوران غیبت همانند دوران حضور، آثار وبرکاتی دارد، با این تفاوت که در عصر غیبت، انسان به واسطه مقوله انتظار، ثمرات دیگری هم چون ضرورت وجود امام ونیاز به امام معصوم را بیشتر احساس می کنند. همین امر سبب شده است که محبت ودوستی وانس با حضرت مهدی (علیه السلام) وامید به حکومت او در جان آدمی شدت بیابد وبه عطش وشیفتگی مبدّل گردد.
ج) تربیت سیاسی در حوزه عمل ومهارت
حوزه رفتار وعمل مبتنی بر اصول ومحورهای حوزه های معرفتی وگرایشی است که هر کدام آثار خود را در حوزه عمل نشان می دهند. انسان منتظر در عمل ورفتار خویش مهارت هایی لازم دارد تا در عرصه اجتماع وسیاست از اصول وهویت خود دفاع کند وبتواند جامعه را برای ظهور آماده سازد. از جمله مهارت ها واقدامات نهفته در انتظار، محورهای ذیل است:
۱. حق طلبی، ظلم ستیزی ونفی طاغوت
افراد وگروه های مفسد در جامعه، به دلیل منافع نامشروع خویش، از اقدامات فساد انگیز خود دست نمی کشند وهمواره فساد را گسترش می دهند وعلاوه بر خود، مسیر جامعه انسانی را نیز دچار اختلال می کنند. از این رو، راه اصلاح جامعه منوط به حذف این موانع فساد با برخوردهای عملی وقهرآمیز می گردد. بنابراین، کاربرد شیوه اصلاح متناسب با این وضعیت ضروری است. آیات قرآن کریم به صراحت بر ضرورت به کارگیری روش حق طلبی وظلم ستیزی در اصلاح مفاسد تأکید دارند. دستور به مقاتله با ائمه کفر در همین راستا صادر شده است. سران کفر برخلاف همه موازین وتعهدات انسانی وحقوقی به پای مال کردن مصالح عمومی جامعه می پردازند وجز به مطامع پست خویش، به چیز دیگری نمی اندیشند. بی گمان در برخورد با چنین مفسدانی، تنها روش های خشونت آمیز مؤثر است وتا این موانع فساد از سرراه برداشته نشوند، امید به اصلاح این گونه افراد وجوامع، سرابی بیش نخواهد بود. از این رو، مأموریت مهم وخطیر همه پیامبران الهی، مبارزه با طواغیت زمان خود بوده است(۷۰). بی گمان، حرکت اصلاحی جامعه به سبب افرادی اندک وسودجو، نمی بایست متوقف شود واگر این افراد مانعند، باید با آنان برخورد کرد وبه همین جهت، با وجود آن که خداوند درباره تعدیات فرعون به موسی (علیه السلام) امر نمود تا او را هدایت کند، وقتی موسی (علیه السلام) پیش رفت جامعه را با وجود فرعون متوقف دید، به مقابله با ظلم وطرد شرک فرعونی پرداخت(۷۱).
گذشته از طواغیت، افراد وگروه هایی نیز که به دعوت اصلاحی پاسخ مثبت ندهند وبا آن از در ستیز ونبرد مسلحانه برخیزند، به تعبیر قرآن از مفسدان هستند وبا آنان نیز باید برخورد قاطع وعملی کرد تا جامعه انسان ها از لوث وجودشان پاک گردد. دستور جهاد با کافران ومنافقان که درصدد تخریب پایه های ایمانی وعقیدتی صحیح در جامعه اند وبا حکومت دینی پیامبر درگیر می شوند(۷۲)، در همین راستا ارائه شده است:
(یا أَیهَا النَّبِی جَاهِدِ الْکفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیهِمْ)(۷۳)؛
ای پیامبر با کفار ومنافقین جهاد کن وبر آنها سخت گیری بنما.
وهم چنین خداوند برتری کافران وطاغوت را بر مؤمنان مقرر نفرموده است(۷۴). از این رو، منتظر واقعی کسی است که به جامعه فاسد زمانه خویش دل نبندد واگر انحراف وکژی ببیند، اعتراض کند وبا پیروی از سیره مولا ومحبوب خویش درصدد اصلاح آن برآید.
(قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا للهِ مَثْنَی وَفُرَادَی)(۷۵)؛
بگو: من فقط به شما یک اندرز می دهم که: دو دو وبه تنهایی برای خدا به پا خیزید.
استاد شهید مطهری در این باره می فرماید:
ظهور مهدی موعود حلقه ای است از حلقات مبارزه اهل حق واهل باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی می شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد. آیاتی که بدان ها در روایات استناد شده است، نشان می دهد که مهدی موعود (علیه السلام) مظهر نویدی است که به اهل ایمان وعمل صالح داده شده است؛ مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است(۷۶).
۲. عدالت گرایی
در روایات بسیاری، مهم ترین ره آورد قیام وانقلاب حضرت مهدی (علیه السلام) پر شدن جهان از عدالت ودادگری بیان شده است. پیامبر گرامی اسلام (ص) درباره عدالت گستری وهم چنین اصحاب حضرت مهدی (علیه السلام) فرموده است:
مهدی یحکم بالعدل ویأمر به، یصدق الله عزّوجلّ ویصدق الله فی قوله، یخرج من تهامة حین تظهر الدلائل والعلامات وله کنوز لا ذهب ولا فضة إلّا خیول مطهمة ورجال مسوّمة، یجمع الله له من أقصی البلاد علی عدة أهل بدر ثلاث مائة وثلاثة عشر رجلاً معه صحیفة مختومة فیها عدد أصحابه بأسمائهم وبلدانهم وطبائعهم وحلاهم وکناهم کدادون مجدّون فی طاعته(۷۷)؛
مهدی به عدالت حکم نموده، به آن امر می کند. خداوند عزوجل او وکلامش را تصدیق می نماید وهنگامی که نشانه وعلامت ها آشکار می شوند، از مکه خروج می نماید. وی دارای گنج هایی از طلا ونقره نیست، بلکه گنج های او اسب های خوش اندام ونیکومنظر ومردان مشخص شده ای هستند که خداوند آنها را برای وی از دورترین بلاد جمع آوری کرده که تعدادشان به عدد اهل جنگ بدر، سی صد وسیزده نفر مرد برسد وصحیفه ای دارد که در آن نام اصحاب وی با ذکر کنیه ها، کشورها، محل سکونت وحتی نوع خلق وخویشان آمده است. اینان در راه اطاعت او کوشا هستند ورنج وسختی می کشند.
ایجاد حکومت عدل وحمایت از حقوق اکثریت مستضعف از ویژگی های حکومت ایده آل ومدینه فاضله اسلام است. عدل وعدالت به معنای پرداخت حقوق وامتیازات شهروندان بر اساس استعداد ولیاقت آنان است. ایجاد عدالت اجتماعی ودفاع از حقوق ضعیفان، بخشی از حقوق مردم است. پیوسته توان گران وحکومتیان این حق را تهدید وتحدید کرده اند. قرآن مؤمنان را سفارش نموده که هرگاه ظلمی بر کسی شد، به مؤمنان پناه برند.
(وَالَّذِینَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْی هُمْ ینتَصِرُونَ)(۷۸)؛
وکسانی که زمانی بر آنها ظلم می شود، به مؤمنان پناه برند واز آنها یاری طلبند.
ومؤمنان نیز باید به دفاع از حقوق برادران ایمانی خود برخیزند.
تأکید قرآن کریم بر عدالت خواهی ومطالبه حقوق خود وجامعه از مصادیق مهم مشارکت سیاسی ودخالت در سرنوشت خویش است(۷۹). ره آورد عدالت خواهی ومطالبه حقوق خود وجامعه، موجب جلب توجه حکومت ها وحاکمان به حقوق گروه های آسیب پذیر جامعه -که توانایی دفاع از حقوق خود در مقابل قشر متمول وحکومت را ندارند ونوعی نظارت وبازخواست دولت هاست. امام خمینی (رحمه الله) در این باره می فرماید:
البته پر کردن دنیا از عدالت، این را ما نمی توانیم بکنیم، اگر می توانستیم می کردیم، اما چون نمی توانیم باید ایشان بیایید.... اما باید فراهم کنیم کار را، اسباب این است که کار را نزدیک کنیم؛ کاری کنیم که عالم مهیا شود برای آمدن حضرت.
۳. نیروسازی
آمادگی جامعه برای ظهور حکومت مهدوی، نیازمند جلب نیرو وتعلیم وتربیت آنان است. از این رو، منتظران باید نیروهای بالقوّه را برای نیروسازی حکومت مهدوی آماده سازند وبا تربیت آنان، اهداف وماهیت آن را اشاعه دهند. این نیروسازی باید همواره استمرار ودوام داشته باشد تا زمینه برای اصلاح جامعه وآمادگی برای تحقق عدالت جهانی فراهم شود. مؤمن منتظر، بی کار نمی ماند، بلکه آماده می شود وکسانی می توانند در نهضت مهدوی حضور ومشارکت صحیح داشته باشند که از تعلیم وتربیت متناسب برخوردار باشند. روشن است که مهم ترین وظیفه دولت امام مهدی (علیه السلام) ریشه کن کردن ستم وستم گران از سطح جامعه وساختن جامعه ای پاک وبا طراوت در سراسر کره زمین است ونیز پاک سازی چنین جامعه ای از لوث وجود پلیدی ها مستلزم درگیری با پایگاه های سلطه اهریمنانی است که منافع خویش را فقط در دل سیاه جامعه دور از اولیای خدا یافته اند. لذا آمادگی وپذیرش جامعه جهانی وفراهم بودن زمینه های مناسب اجتماعی در جهت پشتیبانی از حکومت وتعداد کافی یاوران آگاه وکارآمد برای کمک رسانی به رهبری وتشکیل واداره هسته مرکزی حکومت، از عوامل دخیل در ظهور است؛ این امور مهم جز با تربیت نیرو واشاعه فرهنگ مهدویت ممکن نخواهد بود. از این رو، آیات قرآن وروایات به تعلیم وتربیت ونیروسازی توجه ویژه ای دارند. امام هادی (علیه السلام) می فرماید:
اگر پس از غیبت قائم شما، از دانش مندان کسانی نباشند که مردم را به امام زمان (علیه السلام) بخوانند وبه جانب او راه نمایی کنند وبا برهان های خدایی، از دینش پاس داری کنند وبندگان ضعیف خدا را از شبکه های ابلیس ویاران او واز دام های دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) که زمام دل ضعیفان شیعه را گرفته اند، هم چون که سکان کشتی را رهایی بخشند، کسی به جای نمی ماند، مگر این که از دین خدا برگردد. چنین دانش مندانی، نزد خداوند از گروه برتران به شمار می آیند(۸۰).
۴. وحدت، هم گرایی وپرهیز از خودمحوری
هم کاری وتعاون از جریان ها وارکان اساسی در زندگی انسان است وشرط اساسی در هر وضع وموقعیتی از عرصه های اجتماعی وسیاسی به شمار می رود. هم کاری ووحدت هدف، تقسیم کار وقبول مسئولیت از عناصر اصلی کارهای جمعی هستند که یک جامعه وگروه اجتماعی را حفظ وپایدار می سازد. زندگی جمعی مشکلات ونیازهای فراوانی را پیش رو دارد وفرد به تنهایی نمی تواند در برابر آنها بایستد وحرکت کند. از این رو، باید از همه ظرفیت ها وتوان های افراد جامعه بهره برد واز تفکر شخصی وسلیقه ای وخودمحوری کناره بگیرد وبه هم کاری وتعاون روی آورد.
قرآن کریم نیز اجتماع مسلمین را به تعاون وهم کاری ووحدت فرا خوانده است:
(وَتَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَالتَّقْوَی وَلاَ تَعَاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ)(۸۱)؛
ودر نیکوکاری وپرهیزگاری با یکدیگر هم کاری کنید، ودر گناه وتعدّی دستیار هم نشوید.
(وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا)(۸۲)؛
وهمگی به ریسمان خدا چنگ زنید، وپراکنده نشوید ؛ ونعمت خدا را بر خود یاد کنید.
(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیکمْ وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ)(۸۳)؛
در حقیقت مؤمنان با هم برادرند، پس میان برادرانتان را سازش دهید واز خدا پروا بدارید، امید که مورد رحمت قرار گیرید.
(یاأَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکم مِن ذَکرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکرَمَکمْ عِندَ اللهِ أَتْقَاکمْ إِنَّ اللهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ)(۸۴)؛
ای مردم، ما شما را از مرد وزنی آفریدیم، وشما را ملّت ملّت وقبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بی تردید، خداوند دانای آگاه است.
(وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ أَولِیاءُ بَعْضٍ)(۸۵)؛
ومردان وزنان با ایمان، دوستان یکدیگرند، که به کارهای پسندیده وا می دارند.
مقوله انتظار ظرفیت دارد که منتظران را تحت هدف واحد در قالب مسئولیتی بزرگ با هم گرایی ووحدت گرد هم آورد. امروزه جامعه منتظران با مسئولیت بزرگی که بر عهده دارند وبا وجود دشمنان فراوانی که می خواهند نور انتظار وموعودگرایی را خاموش کنند، راهی ندارند جز این که به هم گرایی ووحدت روی آورند واز تک روی وخودمحوری بپرهیزند تا زمینه های ظهور فراهم گردد. بنابراین، حالت انتظار واعتقاد به وجود امام حی، زنده، حاضر وناظر، در حفظ وحدت مردم وآماده کردن افراد برای زمینه سازی ظهور بسیار تأثیرگذار است.
۵. مسئولیت پذیری وکسب توان وقدرت
قرآن کریم انبیای الهی را به کسب توان وقدرت برای حفظ ودفاع از ارزش های دینی وانسانی فرا خوانده است:
(خُذُوا مَا آتَینَاکمْ بِقُوَّةٍ)(۸۶)؛
آن چه را به شما داده ایم به جِدّ وجهد بگیرید.
(یا یحْیی خُذْ الْکتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَینَاهُ الْحُکمَ صَبِیاً)(۸۷)؛
ای یحیی، کتاب [خدا] را به جد وجهد بگیر، واز کودکی به او نبوّت دادیم.
(وَأَعِدُّوا لَهمْ ما اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَعَدُوَّکمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمْ اللهُ یعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُوا مِنْ شَیءٍ فِی سَبِیلِ اللهِ یوَفَّ إِلَیکمْ وَأَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ)(۸۸)؛
وهر چه در توان دارید از نیرو واسبهای آماده بسیج کنید، تا با این [تدارکات] دشمن خدا ودشمن خودتان و[دشمنان] دیگری را جز ایشان - که شما نمی شناسیدشان وخدا آنان را می شناسد - بترسانید. وهر چیزی در راه خدا خرج کنید پاداشش به خود شما بازگردانیده می شود وبر شما ستم نخواهد رفت.
انسان منتظر نیز مهارت دارد که داشته های خود را اعم از هویت وفرهنگ خویش حفظ کند واجازه نخواهد داد که خط قرمزهای مکتب او در برابر شبهات وحمله های دشمن اعم از تهاجم نظامی وشبیخون فرهنگی محو شود، بلکه با کسب قدرت وتوان لازم به دفاع از هویت وفرهنگ خویش می پردازد. بنابراین، آمادگی برای نبرد نهایی، از مهم ترین سیاست های راه بردی منتظران است. امام موسی کاظم (علیه السلام) می فرماید:
هر کس اسبی را به انتظار امر ما نگاه دارد وبه سبب آن، دشمنان ما را خشمگین سازد، در حالی که منسوب به ماست، خداوند روزی اش را فراخ گرداند وبه او شرح صدر عطا کند واو را به آرزویش برساند ودر رسیدن به خواسته هایش یاری اش کند(۸۹).
آیة الله آصفی مسئولیت های منتظران وامکاناتی را که باید کسب کنند، در دو جنبه رشد ایمانی، جهادی وآگاهی سیاسی وایجاد تشکیلات سیاسی، نظامی، اقتصادی، اداری واطلاعاتی می داند که به ناچار در مانند چنین نبردی باید موجود باشد. وی هم چنین معتقد است:
این تشکیلات سیاسی، نظامی، اقتصادی واطلاعاتی بدون وجود نظام سیاسی ودولت در جهان محقق نخواهد شد، واین، همان دولت زمینه سازان است که روایات زیادی مژده برپایی آن را داده اند وبه ناچار شکل گیری چنین نیرویی در زمین، ظهور امام (علیه السلام) را نزدیک می گرداند وبدون آن، عوامل طبیعی ظهور امام فراهم نمی آید. کسب چنین نیرویی نیازمند عمل وحرکت در متن زندگی است وفقط «مترصد» بودن وبه «انتظار» نشستن، به معنای منفی آن، دردی را درمان نمی کند(۹۰).
حضرت ولی عصر (علیه السلام) در توقیعی شریف با انتخاب فقیهان وراویان حدیث به عنوان نماینده وحجت خود بر مردم(۹۱) نشان داده اند که رابطه امام معصوم (علیه السلام) با مردم برقرار است وهیچ گاه امور جامعه ها نمی شود، بلکه همواره کسانی برای تربیت واصلاح امور مردم وبه ویژه در رخ دادهای سیاسی وحوادث واقعه حضور دارند(۹۲). بر همین اساس، بیشتر فقهای شیعه، تشکیل حکومت اسلامی را در دوره غیبت ضروری دانسته اند ومعتقدند که انتظار فرج به هیچ روی، ناسازگار با تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور نخواهد بود، بلکه برای زمینه سازی ظهور بر منتظران است که شرایط وزمینه های ظهور را فراهم کنند. امام خمینی (رحمه الله) نیز با چنین برداشتی از انتظار به تشکیل حکومت اقدام نمود(۹۳). ایشان با ردّ افکار انحرافی درباره برداشت های انحرافی وغلط از مهدویت وانتظار(۹۴) وبا تأکید بر جنبه های سازنده واثر بخش آن، عقیده داشتند که شیعیانِ حضرت ولی عصر (علیه السلام) باید برای پیروی از حضرت وبرای خدا قیام کنند(۹۵). انقلاب اسلامی وتشکیل حکومت اسلامی ایران، خود گواه صادقی بر ظرفیت های سیاسی واجتماعی انتظار است که مردم با اعتقاد به امام زمان (علیه السلام) ودل بستگی به ایشان وروحیه انتظار فرج، به تربیت وآمادگی خود وجامعه پرداختند وموجبات تحقق وعده الهی وپیروزی حق بر باطل را محقق ساختند.
نتیجه
انتظار موعود، ظرفیتی عظیم وتأثیری توان مند در تربیت وآماده سازی فرد وجامعه دارد وبا استفاده از آن، می توان الگوی مناسبی را برای تربیت سیاسی منتظران تنظیم واستخراج نمود. تربیت سیاسی برآمده از مؤلفه انتظار، انسان منتظر را انسانی فعال، پیش رو واثرگذار در عرصه های فردی واجتماعی می سازد که درباره سرنوشت خویش وجامعه بی توجه نیست وبا الهام از نیروی انتظار وتربیت در پرتو آن، شرایط وتوانایی هایی را در سه حوزه بینش، گرایش ورفتار سیاسی به دست می آورد که به واسطه آنها به مشارکت تأثیرگذار وآگاهانه سیاسی در جامعه می پردازد وبا اصلاح جامعه اسلامی، زمینه را برای ظهور منجی عالم بشریت فراهم می سازد.
پایان مقاله
پى نوشت ها:
ــــــــــــــــــــــ
(۱) علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج۱۴، ص۵۵۰.
(۲) راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن کریم، ص۳۳۶، ذیل ماده ربّ، انتشارات ذوی القربی، قم ۱۴۲۷قمری.
(۳) مرتضی مطهری، تعلیم وتربیت در اسلام، ص۱۸۳، انتشارات صدرا، تهران ۱۳۸۴شمسی.
(۴) عبدالرحمن عالم، بنیادهای علم سیاست، ص۳۰، نشر نی، تهران ۱۳۷۶شمسی.
(۵) محمّدتقی جعفری، حکمت اصول سیاسی اسلام، ص۴۷، انتشارات بنیاد نهج البلاغه، قم ۱۳۶۹شمسی.
(۶) جان الیاس، فلسفه تعلیم وتربیت، ترجمه عبدالرضا ضرابی، ص۱۸۰، انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، قم ۱۳۸۵شمسی.
(۷) همان.
(۸) مصطفی محمد طحان، چالش های سیاسی جنبش اسلامی معاصر، ترجمه خالد عزیزی، نشر احسان، [بی نا]، تهران، [بی تا].
(۹) فیلیپ جِی اسمیت، فلسفه آموزش وپرورش، ترجمه سعید بهشتی، ص۵۹، انتشارات شرکت به نشر (آستان قدس)، مشهد ۱۳۷۰شمسی.
(۱۰) سوره انفال، آیه۸.
(۱۱) سوره رعد، آیه۱۷.
(۱۲) سوره اسراء، آیه۸۱.
(۱۳) سوره شوری، آیه۲۴.
(۱۴) سوره قصص، آیه ۱۳.
(۱۵) سوره روم، آیات ۵-۶.
(۱۶) سوره روم، آیه۶۰.
(۱۷) سوره غافر، آیه ۵۵.
(۱۸) سوره فتح، آیه۲۹.
(۱۹) سوره نساء، آیه۹۵.
(۲۰) سوره بقره، آیه۲۱۴.
(۲۱) سیدرضا صدر، راه مهدی، باهتمام سیدباقر خسروشاهی، ص۶۹، انتشارات بوشتان کتاب، قم ۱۳۷۹شمسی.
(۲۲) سوره نور، آیه۵۵.
(۲۳) سوره انبیاء، آیه۱۰۵.
(۲۴) سوره قصص، آیات ۵-۶.
(۲۵) سوره هود، آیه۸۶.
(۲۶) سوره اعراف، آیه۱۲۸.
(۲۷) مرتضی مطهری، قیام وانقلاب امام مهدی (علیه السلام) از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۱۴، انتشارات صدرا، ۱۳۸۲شمسی.
(۲۸) سوره جمعه، آیه ۲.
(۲۹) نک: سوره مؤمنون، آیه۲۴؛ سوره اعراف، آیه۱۱.
(۳۰) سوره اعراف، آیه۱۷۹.
(۳۱) سوره رعد، آیه ۱۱.
(۳۲) سوره انفال، آیه۵۳.
(۳۳) عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه، ص۸۳، نشر أسراء، قم ۱۳۷۸ شمسی.
(۳۴) خواجه نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد (کشف المراد فی شرح تجرید اعتقاد)، تصحیح حسن حسن زاده آملی، ص۴۹۰، انتشارات جامعه مدرسین،قم ۱۴۲۲قمری.
(۳۵) ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ترجمه محمدباقر کمره ای، انتشارات کتاب چی، تهران ۱۳۸۰شمسی.
(۳۶) محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۵۶۲۶۰، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، [بی تا].
(۳۷) همان، ج۵۱، ص۷۸.
(۳۸) همان، ص۸۴.
(۳۹) همان، ج۵۲، ص۲۴۳.
(۴۰) ناصر مکارم شیرازی، حکومت جهانی مهدی (علیه السلام)، ص۱۰۲، انتشارات نسل جوان، قم.
(۴۱) غلام رضا بهروز لک، الگوی توسعه سیاسی در پرتو عدالت مهدوی، فصل نامه انتظار موعود، پاییز ۱۳۸۳.
(۴۲) نک: سوره انعام، آیه۵۰؛ سوره زمر، آیه۹.
(۴۳) بحارالانوار، ج ۸، ص۳۶۸.
(۴۴) شیخ صدوق، کمال الدین وتمام النعمة، ج۲، ص۵۱۲، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران ۱۳۹۵قمری.
(۴۵) همان، ص۳۳۰.
(۴۶) سوره هود، آیه ۸۶.
(۴۷) سوره نور، آیه۵۵.
(۴۸) سوره انبیاء، آیه۱۰۵.
(۴۹) قیام وانقلاب امام مهدی (علیه السلام)، ص۱۴.
(۵۰) سوره طه، آیات ۲۵-۲۶.
(۵۱) سوره اعراف، آیه۱۲۸.
(۵۲) سوره روم، آیه۶۰.
(۵۳) سوره غافر، آیه ۵۵.
(۵۴) بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۳.
(۵۵) همان، ج۷۴، ص۱۶۲، روایت ۱۸۱.
(۵۶) سوره فاطر، آیه۱۰.
(۵۷) سوره منافقون، آیه ۸.
(۵۸) سوره نساء، آیه۱۴۱.
(۵۹) سوره نساء، آیه۹۷.
(۶۰) شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای افتتاح.
(۶۱) سوره طه، آیه۱۶.
(۶۲) سوره بقره، آیه۱۲۴.
(۶۳) بهاءالدین خرمشاهی، دانش نامه قرآن وقرآن پژوهی، ج۱، ص۲۸۴ - ۲۸۵.
(۶۴) سوره نساء، آیه۵۹.
(۶۵) قرآن کریم، ترجمه، توضیحات وواژه نامه از بهاءالدین خرمشاهی، ص ۸۷.
(۶۶) سوره مائده، آیه۶۷.
(۶۷) نهج البلاغه، نامه ۴۵.
(۶۸) همان، کلمه قصار ۱۱۰.
(۶۹) سوره نساء، آیه۵۹.
(۷۰) سوره طه، آیه ۲۴.
(۷۱) نک: سوره اسراء، آیه۱۰۳.
(۷۲) سوره مائده، آیه۳۳.
(۷۳) سوره توبه، آیه ۷۳.
(۷۴) سوره نساء، آیه۱۴۱.
(۷۵) سوره سبأ، آیه ۴۶.
(۷۶) قیام وانقلاب امام مهدی (علیه السلام)، ص۲۰.
(۷۷) بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۱۰، روایت چهارم.
(۷۸) سوره شوری، آیه۳۹.
(۷۹) سوره حجرات، آیه ۹.
(۸۰) فصل نامه انتظار موعود، ش۵، پاییز۱۳۸۱، ص۲۰۸. (به نقل از: شهید ثانی، منیة المرید)
(۸۱) سوره مائده، آیه ۲.
(۸۲) سوره آل عمران، آیه۱۰۳.
(۸۳) سوره حجرات، آیه۱۰.
(۸۴) سوره حجرات، آیه۱۳.
(۸۵) سوره توبه، آیه۷۱.
(۸۶) سوره بقره، آیه۶۳.
(۸۷) سوره مریم، آیه۱۲.
(۸۸) سوره انفال، آیه ۶۰.
(۸۹) اصول کافی، ج۶، ص۵۳۵، روایت یکم.
(۹۰) محمد مهدی آصفی، «انتظار پویا»، ترجمه تقی متقی، فصل نامه انتظار موعود، ش۷.
(۹۱) کمال الدین، ج۲، ص۴۸۴، روایت چهارم.
(۹۲) نک: نجم الدین طبسی، نشانه هایی از دولت موعود، ص۶۴، انتشارات بوستان کتاب، قم ۱۳۸۶ شمسی.
(۹۳) امام خمینی (رحمه الله)، ولایت فقیه، ص۱۹، انتشارات مؤسسه تنظیم ونشر آثار، تهران ۱۳۷۷شمسی؛ صحیفه نور، ج۲، ص۹.
(۹۴) صحیفه نور، ج۱۹، ص۹ و۲۲۸؛ ج۲۰، ص۷ و۱۹۶؛ ج۲۱، ص۹۶ و۲۰۲.
(۹۵) همان، ج۷، ص۳۶.