مهدی (علیه السلام) از نگاه اهل سنت
نویسنده: رحیم ابو الحسینی
مدرّس حوزه، محقّق ونویسنده
مجله رواق اندیشه - خرداد ۱۳۸۲ - شماره ۱۸
چکیده:
مقاله حاضر، نگاهی است کوتاه به معرفی وشناسایی حضرت مهدی (علیه السلام). هدف از این مقاله، اثبات ولادت مهدی (علیه السلام) وتعیین مصداق آن حضرت است. انتخاب این موضوع از آن جهت شایان توجه است که امروزه شبهاتی در باره اصل ولادت آن حضرت مطرح شده وعلاوه بر کتابها ومقالات مستقلی که در این باره نوشته شده است، چندین سایت اینترنتی نیز برای تخریب شخصیت حضرت مهدی (علیه السلام) وتحریف منابع اصیل اسلامی فعالیت جدی دارند. از این رو، بر پژوهش گران ومحققان اسلامی لازم است در برابر چنین اقداماتی ساکت ننشسته وقلم وزبان خود را در دفاع وحمایت از ریشه دارترین مسأله اسلامی وامیدبخش ترین عنصر اعتقادی شیعه، به کار گیرند.
مقدمه
﴿شهد الله أنه لا اله الا هو والملائکه وأولوا العلم قائما بالقسط لا اله الا هو العزیز الحکیم ان الدین عند الله الاسلام﴾ (آل عمران/ ۱۸)
این آیه شریفه، سخن مهدی (علیه السلام) است که لحظاتی بعد از ولادت، پس از سجده به درگاه خداوند، سر را به طرف آسمان بلند کرد وآن را تلاوت نمود(۱). آری سخن از ولادت حقیقتی(۲) از سلاله زهراء(۳) است که جهان از فیض وجود او استوار واز برکت هستی او، برقرار است(۴). وجود او همچون آفتابی است که همه مخلوقات هر چند از پشت ابرها، از نور او بهره مند می گردند(۵). اما با این حال ناچاریم برای اذعان ناباوران، این حقیقت را بیشتر شکافته وزنگار ابهام را بزداییم. بدیهی است، به دلیل نوع بحث که یک بحث تاریخی است، کمتر از خود سخن گفته ودر پی مدارک ومستندات باشیم. از این رو، بدون هیچ حاشیه ای، روایات، گزارشها وشواهدی که درباره ولادت آن حضرت به عنوان دوازدهمین امام وفرزند امام حسن عسگری (علیه السلام)، وارد شده را مورد بررسی قرار می دهیم.
ولادت مهدی (علیه السلام) در یک نگاه
درباره ولادت امام مهدی (علیه السلام)، اگر چه بعضی از مخالفان(۶) سعی کرده اند تولد آن امام عدالت گستر را زیر سؤال ببرند، ودر همین راستا، اصل مسأله مهدویّت را امری موهوم واعتقاد به آن را باعث رکود وعقب ماندگی جامعه معرفی کنند، ولی شواهد ومدارک تاریخی نشان می دهد که آن حضرت در واقع از مادری به نام نرجس(۷)، ودر تاریخ وروز معینی، به دنیا آمده است. در واقع اصل ولادت مهدی (علیه السلام) جزء مسلمات تاریخ است وغیر از ائمه علیهم السلام ومحدثان شیعه، بسیاری از مورخان ومحدثان اهل سنت نیز بدین امر تصریح کرده اند. در برخی کتابها بیش از شصت وپنج تن از این عالمان ونام کتابهای آنان ذکر شده است(۸).
اساسا بحث از ثبوت ولادت مهدی (علیه السلام) با توجه به این همه مدارک، به طوری که نخستین بار از زبان مبارک پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) تصریح به نام آن حضرت شده وسپس از طریق راویان معتبر وسرشناس، تأیید وتأکید شده است، بحثی غیرطبیعی ونامعقول به نظر می رسد، لکن شبهات وحوادثی که در امر ولادت آن امام، رخ داده است، بحث فوق را تا اندازه ای معقول ومنطقی می نمایاند، نظیر ادعای جعفر کذاب(۹) مبنی بر آن که امام عسگری (علیه السلام) برای خود جانشینی قرار نداده است ودر پی آن، حکومت وقت(۱۰) میراث امام عسگری را به جعفر کذاب داده است.
در برخی از منابع تاریخی نیز آمده است که پیروان امام حسن عسگری (علیه السلام) بعد از ولادت مهدی(عج)، در اثر حوادث وشبهاتی که در امر ولادت امام مهدی (علیه السلام)، بین آنان به وجود آمده بود، به چهارده فرقه تقسیم شدند(۱۱)، هر چند بعد از آن، هر چهارده فرقه به حقیقت پی بردند وقائل به تولد امام زمان (علیه السلام) وزنده بودن آن حضرت شدند(۱۲)، چنان که اختناق وفشاری که از ناحیه حکومت وقت بر شیعیان وامامان معصوم (علیه السلام) بود، در مخفی نگه داشتن موضوع ولادت مهدی (علیه السلام) بی تأثیرنبوده است.
بنابراین، با در نظر گرفتن این عوامل، می توان بحث از ولادت مهدی (علیه السلام) را بحثی معقول ومنطقی قلمداد کرد.
اما با این همه، نسبت به ثبوت ولادت آن حضرت، تلاش مجدانه ای از سوی امام حسن عسگری (علیه السلام) وحتی امامان پیش از آن، ویاران واقعی آنها صورت پذیرفت که غبار این مسأله را زدود وآن را در باور خردمندان وحقیقت پیشگان قرار داد. در روایت صحیحه ای از ابوهاشم جعفری چنین نقل شده است:
به أبو محمد؛ یعنی امام عسگری (علیه السلام) عرض کردم: هیبت شما مرا از سؤال کردن باز می دارد، آیا اجازه می فرمایید که از شما سؤالی کنم؟ فرمود: بپرس، عرض کردم: آقای من، آیا شما فرزندی دارید؟ فرمود: آری، عرض کردم: اگر برای شما حادثه ای رخ دهد در کجا سراغ أو بروم؟ فرمود: در مدینه(۱۳).
محمد بن قاسم علوی نیز روایت می کند که ما جماعتی از علویون نزد حکیمه خاتون دختر امام جواد (علیه السلام)(۱۴)، آمدیم. حکیمه گفت: آمدید تا از ولادت ولی خدا پرسش کنید؟ گفتیم: به خدا قسم که همین طور است! فرمود نزد من دختری به نام نرجس بود که من او را بزرگ کردم وغیر از من کسی تربیت او را به عهده نداشت. روزی أبو محمد؛ یعنی امام عسگری (علیه السلام) بر من وارد شد وچشم به این دختر دوخت، من گفتم آقای من، آیا نظری بر این دختر دارید؟ فرمود: ما اولیاء خدا هستیم وهیچگاه از روی شهوت به دختران نگاه نمی کنیم، لکن تعجب من از این است که از این دختر، مولودی گرامی متولد خواهد شد، عرض کردم آقای من، پس آیا زمینه را فراهم کنم؟ فرمود باید از پدرم؛ یعنی از امام هادی (علیه السلام) اجازه بگیرم... حکیمه می گوید: در یکی از روزها من خدمت برادر زاده ام أبو محمد امام حسن عسگری (علیه السلام) رسیدم، به من فرمود: ای عمه، همان مولودی که نزد خدا ورسولش، گرامی است، امشب که شب جمعه است، متولد خواهد شد! گفتم: همین امشب؟ فرمود: آری. من با تعجب نزد نرجس رفتم واو را بر پشت خوابانیدم ولی آثار حاملگی در او ندیدم، لذا عرض کردم آقای من، او حامله نیست! حضرت تبسمی کرد وفرمود: ای عمه، وضعیت حاملگی در مورد ما اولیاء الله، فرق می کند. حکیمه می گوید وقتی شب شد، پیش أبو محمد (علیه السلام) رفتم در حالی که او ونرجس را در محراب عبادت دیدم، وتا سپیده صبح، هر دو مشغول عبادت بودند اما من توانایی آن همه عبادت را نداشتم، گاهی عبادت می کردم وگاهی خوابم می برد. ناگهان در آخر شب فریادی شنیدم که می گفت: ای حکیمه، طشت را بیاور، من نیز طشت را آوردم وقابلگی کردم ونرجس خاتون بچه ای به دنیا آورد که همچون ماه، نورانی بود وبر بازوی راست او نوشته بود(۱۵):
﴿جاء الحق وزهق الباطل ان الباطل کان زهوقا﴾(۱۶)
ولادت مهدی (علیه السلام) در نگاه عالمان اهل سنت
بر سر زبانها معروف است که اهل سنت کمتر به وقوع ولادت مهدی اعتقاد دارند، اما با مروری کوتاه در گفته ها ونوشته های اهل سنت روشن خواهد شد که ولادت مهدی (علیه السلام) واین که آن حضرت دوازدهمین پیشوا وفرزند حسن عسگری (علیه السلام) است، نزد آنان مسلم وقطعی است. اکنون گفته هایی که از مدارک اهل سنت نقل شده، از نظر خوانندگان محترم می گذرانیم:
۱ - شبلنجی در «نور الابصار» فصلی با عنوان «مناقب محمد بن الحسن» گشوده وپس از ذکر سلسله آباء حضرت مهدی، می گوید:
مادرش، ام ولد بود ونام او نرجس یا صقیل ویا سوسن بود، وکنیه اش ابوالقاسم وامامیه لقب او را حجت، مهدی، خلف صالح، قائم، منتظر وصاحب الزمان، معرفی کرده اند. مشهورترین لقب او، «مهدی» است(۱۷).
۲ - کنجی شافعی در «کفایه الطالب» می گوید:
ابو محمد حسن عسگری فرزند هادی، تولدش در مدینه بوده ودر سامراء در همان خانه ای که پدرش هادی دفن شد، مدفون گشت، واز خود فرزندی به جای گذاشت که همان امام منتظر می باشد(۱۸).
۳ - محمد بن غامر شبراوی شافعی می نویسد:
دوازدهمین امام، ابوالقاسم محمد است که گفته می شود او همان مهدی منتظر است. تولد امام محمد الحجه بن الامام الحسن الخالص، در سامراء شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ ق.، پنج سال قبل از فوت پدرش، بوده است. پدرش ولادت او را به دلیل سختی زمانه وترس از حکومت وقت، مخفی ومستور نگاه داشت؛ زیرا آنها (حکومتیها) در پی هاشمیان بودند تا آنان را محبوس نموده ویا به قتل برسانند(۱۹).
۴ - ابن حجر هیتمی می گوید:
حسن عسگری جز یک فرزند از خود به جای نگذاشته که ابوالقاسم محمد الحجه است، وسن او هنگام وفات پدرش پنج سال بوده لکن خداوند حکمت را در او نهاده است (ودر این سن از هوش بالایی برخوردار بوده است). واو القائم المنتظر نیز نامیده می شود؛ زیرا گفته می شود وی در مدینه از نظرها پنهان شد ومعلوم نیست کجا رفته است(۲۰).
گفتنی است اگر چه در نقل مذکور، محل اختفاء مهدی (علیه السلام) «مدینه» عنوان شده با این که آن حضرت در سامراء از نظر پنهان شده است، ولی آنچه اکنون از این نقل تاریخی، مورد استفاده قرار می گیرد اصل وجود آن حضرت به عنوان فرزند حسن عسگری (علیه السلام)، می باشد.
۵ - ابن خلکان در باب «ذکر محمد بن الحسن المهدی» می نویسد:
ولادت او روز جمعه منتصف شعبان سال ۲۵۵ هجری اتفاق افتاد، وابن ازرق در تاریخ میافارقین می گوید امام مذکور در نهم ربیع الاول سال ۲۵۸ هجری متولد شد، وگفته می شود در هشتم سال ۲۵۶ هجری تولد یافته که به عقیده ما همین قول صحیح می باشد(۲۱).
۶ - کمال الدین محمد طلحه شامی شافعی در باب دوازدهم از کتابش می گوید:
«باب دوازدهم درباره ابوالقاسم محمد بن الحسن الخالص،...، است» ودر ادامه پس از اتصال نسب او به علی بن ابی طالب، وذکر اشعاری درباره حضرت مهدی (علیه السلام) می گوید:
مهدی (علیه السلام) از فرزندان بتول طاهره که پاره تن پیامبر (صلی الله علیه وآله) است، می باشد ومولدش در سامراء در بیست وسوم رمضان سال ۲۵۸ هجری اتفاق افتاد وپدرش الحسن الخالص، ومادرش ام ولد بود که به نام صقیل یا حکیمه معروف بود(۲۲).
۷ - سبط بن الجوزی در تذکرة الخواص پس از این که نام حضرت مهدی (علیه السلام) را ذکر ونسب او را به علی بن ابی طالب (علیه السلام) می رساند می گوید:
محمد بن الحسن کنیه اش ابو عبد الله وابو القاسم است که او همان خلف حجت وصاحب الزمان است وگفته می شود مادر او ام ولد بوده ونامش صقیل بوده است(۲۳).
۸ - سویدی در سبائک الذهب می نویسد:
سن محمد بن الحسن فرزند عسگری (علیه السلام) بعد از وفات پدرش، پنج سال بود. قامتش میانه بالا، مویش زیبا، بینی اش کشیده وپیشانی اش نورانی است(۲۴).
۹ - جهضمی در موالید الائمه می گوید:
از جمله دلائل ولادت مهدی (علیه السلام)، این است که حسن عسگری (علیه السلام) هنگام تولد پسرش محمد فرموده است ستمگران عقیده داشتند مرا به قتل برسانند تا این نسل را قطع کنند، اما آنها درباره قدرت خداوند چگونه فکر می کنند(۲۵).
۱۰ - ابن صباغ مصری می نویسد: ابوالقاسم محمد الحجه بن الحسن الخالص، در سامراء ودر شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری، متولد شد(۲۶). سپس سلسله نسب او را ذکر کرده وتا علی بن ابیطالب می رساند.
۱۱ - عبد الوهاب شعرانی می نویسد:
پیش بینی می شود مهدی (علیه السلام) خروج کند واو از اولاد امام حسن عسگری (علیه السلام) است وزمان تولدش در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری بوده است، وهم اکنون زنده است تا این که عیسی مسیح (علیه السلام) با او هم پیمان شود. عمر شریف او تا این زمان که سال ۹۵۸ هجری است، ۷۰۶ سال است(۲۷).
اینها جمله ای از گفته های اهل سنت بود که همگی گویای وقوع ولادت مهدی (علیه السلام) به عنوان دوازدهمین امام وفرزند حسن عسگری (علیه السلام) بوده وبا لسانی صریح وغیرقابل تأویل، جریان تولد مهدی (علیه السلام) را بازگو کرده اند. غیرقابل تأویل بودن سخنان مذکور، از آن روی است که مضمون آنها حکایت از جریانی دارد که در خارج اتفاق افتاده وزمان ومکان این جریان کاملاً تعیین شده است. چنان که معرفی وتعیین پدر ومادر آن حضرت، نیز خود شاهد ودلیل دیگری بر وقوع ولادت مهدی (علیه السلام) است. جالب اینجاست از میان این همه علمای اهل سنت، کمتر کسی پس از ذکر ولادت مهدی (علیه السلام)، در آن مناقشه ویا آن را انکار کرده است.
نگاهی کوتاه به احادیث مهدی (علیه السلام) در کتب صحاح شش گانه اهل سنت
بررسی احادیث تولد مهدی (علیه السلام) به عنوان دوازدهمین امام، در کتب صحاح اهل سنت بویژه در دو کتاب صحیح بخاری ومسلم، هر چند کاری شاق ودر نظر برخی ناممکن می نماید، ولی با تتبع عمیق وگسترده، می توان مطالب سودمندی را در این رابطه به دست آورد، واگر این مطالب به دست آمده را با مدارکی که در جوامع روایی دیگر وجود دارد ضمیمه کنیم، نتیجه قابل قبولی را درباره تولد مهدی (علیه السلام) به عنوان دوازدهمین پیشوا، خواهیم گرفت.
در کتب شش گانه اهل سنت، روایاتی به چشم می خورد که دلالت بر ظهور وخروج مهدی (علیه السلام)، وحتی برخی از آنها دلالت بر زنده بودن مهدی (علیه السلام) دارد.
در صحیح بخاری در بخشهای متعددی به روایت خروج دجال وفتنه او اشاره شده(۲۸) وبه اتفاق همه شارحان صحیح بخاری(۲۹)، این احادیث منطبق با ظهور مهدی (علیه السلام) است. همچنین احادیث نزول عیسی مسیح (علیه السلام) در صحیح بخاری ذکر شده وکاملاً گویای این است که عیسی مسیح (علیه السلام) در کنار پیشوایی از خود مسلمانان قرار خواهد گرفت واو را کمک خواهد کرد(۳۰). ونیز بخاری از جابر بن سمره واو از پدرش روایتی را ذکر کرده که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرموده: «دوازده پیشوا بر مردم گمارده شده است.»، جابر می گوید: سپس پیامبر (صلی الله علیه وآله) به طور آهسته سخنی به پدرم گفت که من نشنیدم، اما پدرم به من گفت که پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: «همه این پیشوایان از قریش هستند»(۳۱).
در صحیح مسلم در «کتاب الامارة»، به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمده است:
دین همچنان پا برجاست وهمه مردم پیروان قریش هستند(۳۲) واین امر منقضی نمی شود تا این که دوازده خلیفه بر مردم حکومت می کنند(۳۳).
ودر باب نزول عیسی مسیح (علیه السلام) از پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) آورده است:
پیوسته طایفه های از امت من، تا روز قیامت در راه حق مقاتله می کنند وپیروز می شوند، سپس عیسی مسیح (علیه السلام) فرود می آید وپیشوای مسلمانان به او می گوید بیا وبرای ما نماز بگذار. عیسی مسیح می گوید: خیر؛ زیرا بعضی از شما بر بعضی دیگر پیشوا هستید که خداوند این پیشوایی را برای این امت به او کرامت فرموده است(۳۴).
ودر جای دیگر از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آورده است:
این موضوع (خلافت باطنی وظاهری دوازده امام) همچنان باقی خواهد ماند تا آنجا که از مردم دو نفر زنده بماند، سپس رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آهسته به راوی گفت این دوازده نفر از قریش هستند(۳۵).
ذیل این حدیث بخوبی می رساند که آخرین نفر از خلفای قریش، تولد یافته وزنده است، چنان که صدر حدیث سابق که فرموده بود: «پیوسته طایفه ای از امت من، تا روز قیامت در راه حق مقاتله می کنند.» گویای این است که این مقاتله وظلم ستیزی چیزی نیست که بعدها با تولد مهدی (علیه السلام) وظهور آن حضرت، تحقق یابد، بلکه از هم اکنون به رهبری دوازده امام ودر ادامه به رهبری امام مهدی (علیه السلام)، تا روز قیامت به طور پیوسته ادامه خواهد داشت.
در سنن ابن ماجه پس از ذکر احادیث مربوط به علائم ظهور، بابی با عنوان «خروج المهدی (علیه السلام)» گشوده وهفت حدیث در این باره نقل کرده است که صراحت آنها از دو کتاب پیشین بیشتر است(۳۶).
در سنن ابن داود، بابی با عنوان: «کتاب المهدی» گشوده ودوازده حدیث مربوط به مهدی (علیه السلام) را آورده است(۳۷). روایات مذکور با تصریح نام مهدی (علیه السلام)، او را دوازدهمین خلیفه الهی روی زمین معرفی کرده است، شاید بتوان حدس زد ذکر دوازده حدیث از سوی مؤلف، نوعی تفهیم واشاره به راسخ بودن اعتقاد ابن داود، نسبت به خلفای دوازده گانه بوده است.
در سنن ترمذی، بابی با عنوان «باب ما جاء فی المهدی» گشوده وپس از ذکر سه حدیث، در باب بعدی احادیث، خروج دجال را آورده است(۳۸).
گرچه به دلیل مختصر بودن این نوشته، از ذکر متن احادیث مذکور معذوریم، اما این مطلب روشن است که همه آنها دلالت بر خلافت پیشوایانی دارند که همگی از قریش وعدد آنها دوازده نفر وآخرین آنها مهدی (علیه السلام) است. حال با توجه به این که رسول گرامی اسلام نخستین پیشوای مسلمانان را بر اساس حدیث معروف غدیر تعیین فرمود ونسبت به امام حسن (علیه السلام) وامام حسین (علیه السلام) نیز بارها آنها را سرور جوانان اهل بهشت وامام این امت معرفی نمود(۳۹) ونیز در اخبار متواتری از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) وارد شده که از نسل حسین (علیه السلام)، نُه نفر از خلفای مسلمانان به دنیا خواهند آمد ودوازدهمین آنان، مهدی (علیه السلام) است(۴۰). آیا باز می توان تردید نمود که مهدی (علیه السلام) هنوز به دنیا نیامده ودر آخر الزمان تولد یافته وظهور خواهد کرد؟ آیا لازمه عدم اعتقاد به تولد مهدی (علیه السلام)، عدم تولد امامان پیشین نیست؟ در حالی که امامان پیشین از نسل حسین (علیه السلام) متولد شده اند.
گفتنی است هر چند احادیث مذکور کاملاً با مهدی آخرالزمان (علیه السلام) به عنوان دوازدهمین پیشوای مسلمانان، منطبق بوده واز این رهگذر هیچ گونه دغدغه ای وجود ندارد، ولی تعجب از این است که چگونه برخی از احادیث متواتر مانند حدیث «المهدی حق من ولد فاطمه»(۴۱)، که در بسیاری از جوامع روایی از جمله صحیح مسلم نقل شده، مورد دستبرد قرار گرفته واز متن کتاب برداشته شده است؛ زیرا طبق تحقیقات برخی از محققان معاصر حدیث «مهدی (علیه السلام) حق واز فرزندان فاطمه است» را چهار تن از علمای مورد اعتماد اهل سنت(۴۲) با صراحت کامل از صحیح مسلم نقل کرده اند در حالی که هنگام مراجعه به چاپهای موجود ودر دسترس از صحیح مسلم، هیچ اثری از این حدیث مشاهده نمی شود(۴۳).
به هر حال، اگر احادیث مذکور را با روایات گسترده وفراوانی که در مسانید ودیگر کتب معتبر اهل سنت درباره ظهور وقیام مهدی (علیه السلام) در نظر بگیریم وهمچنین با در نظر گرفتن حدیث «خالی نبودن زمین از حجت خدا»(۴۴)، وحدیث «هر کس بمیرد وامام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته»(۴۵)، که از منابع اهل سنت نیز نقل شده، نتیجه خواهیم گرفت که مهدی موعود (علیه السلام) همان کسی است که اکنون زنده است ودر زمان مقرر وبه مشیّت الهی خروج خواهد نمود وجهان را پر از عدل واحسان می کند؛ زیرا «خالی نبودن زمین از حجت خدا.» وابسته به وجود بالفعل «امام» است، چنان که لزوم شناخت «امام زمان در هر عصری» وابسته به وجود وزنده بودن امام وحجت خدا در روی زمین است. جالب است بدانیم بعضی از علمای اهل سنت در ذیل حدیث «من مات بغیر امام مات میتة جاهلیه»(۴۶)، گفته اند:
از آنجا که حدیث مذکور مورد اتفاق علمای مسلمین (اعم از شیعه وسنی) است کمتر کسی است که به وجود امام منتظر معتقد نباشد، وما معتقدیم که مهدی (علیه السلام)، صاحب عصر وزمان است ودر شهر سامراء متولد شده وسرمایه نبوت ووصایت وامامت به او منتهی است، وحکمت الهی اقتضا می کند سلسله امامت را تا روز قیامت حفظ کند؛ زیرا عدد ائمه بعد از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به مقتضای حدیث معتبر ومعروف در صحیحین الخلفاء بعدی اثنا عشر کلهم من قریش، محصور ومعلوم است که همان دوازده نفر از قریش می باشند(۴۷).
نشانه های وقوع ولادت مهدی (علیه السلام)
برای ولادت مهدی (علیه السلام) به عنوان دوازدهمین امام، نشانه ها وشواهدی در دست است که این موضوع را حتمی وقابل باور می سازد:
نشانه اول: گزارش وسخنان پیشوایان معصوم از جمله شخص پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) است. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) در احادیث متعددی خلفای امت را دوازده نفر وهمه آنها را از قریش معرفی کرده(۴۸) وآخرین نفر را مهدی (علیه السلام) فرزند حسن عسگری (علیه السلام) معرفی نموده است(۴۹). ذکر نام دوازده امام در این حدیث، شاهد بر این است که منظور از آنها، همان دوازده امامی است که شیعه امامیه به آنها معتقد است؛ زیرا اسامی مذکور بر هیچ یک از خلفای دیگر (مانند بنی امیه وبنی عباس) تطبیق نمی کند. همچنین امامان معصوم علیهم السلام نیز هر یک جداگانه از علی بن ابی طالب (علیه السلام) تا امام حسن عسگری (علیه السلام)، ولادت مهدی (علیه السلام) را به عنوان فرزند حسن عسگری (علیه السلام) ودوازدهمین خلیفه روی زمین، یادآور شده اند(۵۰). بدیهی است احادیث مذکور تصریح به ولادت مهدی (علیه السلام) داشته وبه دلیل کثرت آنها در منابع فریقین، نمی توان آنها را ضعیف وغیر قابل قبول دانست. علاوه بر این در روایات مذکور نام هر یک از امامان وخلفای بعدی پی در پی ذکر شده واگر این پیشوایان تا امام یازدهم زنده بوده اند وتولد یافته اند، پس در مورد امام دوازدهم نیز باید همین مطلب صادق وواقع باشد؛ زیرا اگر بگوییم امام دوازدهم هنوز تولد نیافته، لازمه اش این است که امام یازدهم هنوز زنده باشد در حالی که شهادت امام حسن عسگری (علیه السلام) جزء مسلمات تاریخ است.
نشانه دوم: شهادت حکیمه خاتون به عنوان قابله وعمه آن حضرت. حکیمه دختر امام جواد (علیه السلام) وخواهر امام هادی (علیه السلام) وعمه امام عسگری است. حکیمه خاتون وعده ای از زنان که در کار قابلگی به آن بانو کمک کردند، هنگام ولادت مهدی (علیه السلام) در کنار مادر آن حضرت حضور داشتند وپس از تولد مهدی (علیه السلام) تصریح به ولادت وی نمودند(۵۱). بدیهی است در جامعه اسلامی کسی جز زنان قابله بر جریان ولادتها اطلاع نمی یابند.
نشانه سوم: دیدارها وملاقاتهایی است که یاران امام حسن عسگری (علیه السلام) با امام مهدی (علیه السلام) داشته اند. در این باره مرحوم شیخ صدوق در باب چهل وسوم از کتاب نفیس «کمال الدین» افرادی را نام می برد که با آن حضرت ملاقات داشته وبا او سخن گفته اند(۵۲). در این باب مرحوم صدوق، در ضمن بیست وشش حدیث معتبر، نام افرادی که با آن حضرت ملاقات داشته، را نقل کرده وحوادثی که در طی این ملاقاتها اتفاق افتاده را بازگو می نماید. بدیهی است به دلیل کثرت احادیث وگزارشهای مذکور، وهمچنین به دلیل نزدیکی عصر شیخ صدوق با غیبت صغری، هیچگاه نمی توان از آنها به سادگی گذشت، هر چند از منابع شیعه نقل شده باشد.
نشانه چهارم: توقیعات ونامه هایی است که بین حضرت مهدی (علیه السلام) ویاران ونمایندگان أو مکاتبه می شده است(۵۳). در این باره پنجاه وسه مکاتبه در تاریخ به ثبت رسیده که در ضمن آن، به جزئیاتی از حوادث وفتنه های آن زمان اشاره شده که انکار ونپذیرفتن توقیعات مذکور را بسی دشوار می کند، چنان که مکاتبه امام زمان (علیه السلام) با عمری وفرزندش در توقیع چهل وسوم، گواه صادقی بر این مدعاست(۵۴).
نشانه پنجم: گزارش تبارشناسان معروف وقابل اعتماد نسبت به ولادت مهدی (علیه السلام) است. بدیهی است از گزارش اهل خبره وکارشناسان فن، بویژه اگر با قرائن وشواهد پیش گفته ضمیمه شود، می توان بخوبی اطمینان حاصل کرد که امام حسن عسگری (علیه السلام) دارای فرزندی به نام «مهدی» بوده واکنون از نظرها غایب شده است.
ابو نصر بخاری که یکی از تبارشناسان متقدم ومورد اعتماد است در کتاب کوچک ولی با ارزش خود می نویسد:
برای علی بن محمدنقی (علیه السلام) فرزندی به نام حسن بن علی عسکری (علیه السلام) متولد شد که مادر او ام ولدی از اهل سودان بود. ولادت او در سال ۲۳۱ هجری ووفات او در سال ۲۶۰ هجری در حالی که ۲۹ ساله بود در سامراء اتفاق افتاد.
سپس می گوید:
واز علی نقی (علیه السلام) فرزند دیگری به نام جعفر متولد شد وا وهمان کسی است که شیعه امامیه او را جعفر کذاب می نامند، وعلت این نام گذاری در نظر امامیه آن است که وی پس از وفات حسن عسگری (علیه السلام)، ادعای میراث برادرش را نموده، وفرزندش قائم حجت که هیچ طعن وابهامی در نسبش نیست در برابر او قرار داشته است(۵۵).
همچنین علی بن محمد علوی از تبارشناسان قرن پنجم هجری، پس از ذکر ولادت امام حسن عسکری (علیه السلام) ووجه تسمیه لقب آن حضرت به عسکری، در این باره می نویسد:
ابو محمد (حسن عسکری) وفات کرد وفرزندش از نرجس، نزد خواص ومعتمدین اصحابش، معلوم بود، وما بزودی جریان ولادت واخباری که درباره او شنیده ایم را نقل خواهیم کرد، ومؤمنان بلکه همه مردم در اثر غیبت او مورد آزمایش قرار گرفتند وجعفر بن علی نسبت به مال ومقام برادرش طمع کرد واز اعتقاد به فرزند داشتن برادرش فاصله گرفت، ودر این میان برخی از فراعنه نیز جهت دستیابی به کنیزان برادرش، با او همکاری کردند، وجرایم جعفر بن علی معروف ومشهور است(۵۶).
در این باره گزارشهای دیگری نیز وجود دارد که به دلیل رعایت اختصار، خوانندگان محترم را به موارد آن ارجاع می دهیم(۵۷).
نشانه ششم: اقدامات جعفر کذاب است(۵۸). در این باره اقدامات جعفر کذاب برادر امام حسن عسکری (علیه السلام) نیز نباید نادیده گرفته شود؛ زیرا مدارکی در این زمینه وجود دارد که نشان می دهد اقدامات جاه طلبانه جعفر کذاب، در برابر برادرزاده اش مهدی (علیه السلام) بوده است. هنگامی که امام عسکری (علیه السلام) وفات یافت جعفر کذاب خواست بر جنازه برادر نماز بگزارد تا بدین وسیله مقام خود را به عنوان جانشین برادرش در امامت، تثبیت نماید، اما ناگهان طفلی پنج ساله با چهره ای گندم گون وبا موهایی مجعد وبا دندانهایی ردیف وجدا از هم، ظاهر شد وپیراهن جعفر کذاب را گرفت وبه او گفت:
«تأخر یا عم فأنا أحق بالصلاه علی أبی» ای عمو برو عقب؛ زیرا من در نماز خواندن بر جنازه پدرم شایسته ترم.
وجعفر کذاب با چهره ای زرد ورنگ پریده به عقب رفت(۵۹).
جعفر کذاب می دانست که برادرش عسکری (علیه السلام) فرزندی به نام مهدی (علیه السلام) دارد، از این رو، پس از آن که از جواب دادن به هیأت قمیها درباره پولها، عاجز شد(۶۰)، در اقدامی دیگر حکومت وقت؛ یعنی معتمد عباسی را تحریک کرد تا مهدی (علیه السلام) را دستگیر نماید، اما مهدی (علیه السلام) از خانه گریخت وسربازان معتمد، مادر محترمه اش را بازجویی نمودند ومادرش برای نجات مهدی (علیه السلام) مدعی شد که اکنون باردار است(۶۱). این جریان، خود نشانه دیگری بر زنده بودن مهدی (علیه السلام) است.
پى نوشت ها:
ــــــــــــــــــــــ
(۱) شیخ صدوق، کمال الدین وتمام النعمة، ترجمه منصور پهلوان، دار الحدیث، قم، ج ۲، ص ۱۵۹، باب ۴۲، ح ۱۳.
(۲) شیخ علی کورانی عاملی، معجم احادیث الامام المهدی، مؤسسه معارف اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.، ج ۱، ص ۱۳۶. حدیث متواتر: «المهدی حق» به این معنا اشاره دارد.
(۳) ابوالحجاج یوسف المزی، تهذیب الکمال، تحقیق الدکتور بشار عواد معروف، مؤسسه الرساله، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.، ج ۹، ص ۴۳۷. «المهدی حق من ولد فاطمه».
(۴) محمد بن جریر بن رستم الطبری، دلائل الامامه، مؤسسه البعثه، قم، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.، ص ۴۳۶.
(۵) محمد بن فتال نیشابوری، روضه الواعظین، تحقیق محمدمهدی حسن خرسان، منشورات الرضی، قم، ص ۱۹۹.
(۶) مانند ابن خلدون واحمد امین مصری ونویسنده تفسیر المنار، ر.ک: ناصر مکارم شیرازی ودیگران، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ج ۷، ص ۳۷۴ به بعد.
(۷) البته نامهای دیگری نیز برای مادر آن حضرت ذکر کرده اند از قبیل: صقیل، صیقل وسوسن، ولی تعدد نامهای مادر آن حضرت به دلیل استتار ومسائل امنیتی بوده است.
(۸) محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، ص ۲۰ - ۱۸ به نقل از مسعود پور سید آقایی، تاریخ عصر غیبت، انتشارات حضور، قم، ص ۳۷.
(۹) جعفر کذاب، عموی امام زمان (علیه السلام) وبرادر امام عسگری (علیه السلام) است.
(۱۰) شیخ مفید، الارشاد، تحقیق مؤسسة آل البیت، دار المفید، قم، ج ۲، ص ۳۳۶.امام حسن عسگری (علیه السلام) در زمان سه خلیفه به نامهای: معتز ۲۵۵ ق.، ومهتدی ۲۵۶ ق.، ومعتمد تا ۲۷۹ ق.، زندگی می کرده ودر سال ۲۶۰ قمری به شهادت رسید.
(۱۱) سید مرتضی با املاء استادش (شیخ مفید)، الفصول المختاره، دارالمفید، بیروت، ص ۳۱۸.
(۱۲) همان، ص ۳۲۱.
(۱۳) شیخ کلینی، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، دار الکتب الاسلامیه، ج ۱، ص ۳۲۸. گفتنی است احتمالاً منظور از «مدینه» در سخن امام (علیه السلام) «مدینة السلام» است که نام دیگر شهر بغداد است.
(۱۴) حکیمه خاتون خواهر امام هادی (علیه السلام) وعمه امام حسن عسگری (علیه السلام) نیز بوده است.
(۱۵) محمد بن جریر بن رستم الطبری، پیشین، ص ۴۹۹.
(۱۶) اسراء / ۸۱.
(۱۷) سید مؤمن بن حسن مؤمن الشبلنجی، نور الابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار، ص ۱۶۸.
(۱۸) کنجی شافعی، کفایه الطالب، ص ۴۵۸.
(۱۹) عبد الله بن محمد بن غامر الشبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، ص ۶۸.
(۲۰) شهاب الدین احمد بن حجر هیتمی، الصواعق المحرقه، ص ۱۲۴.
(۲۱) ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج ۱، ص ۵۷۱.
(۲۲) محمد بن طلحه شامی، مطالب السؤول، ص ۸۹.
(۲۳) سبط بن الجوزی، تذکر الخواص، ص ۲۰۴.
(۲۴) محمد امین البغدادی السویدی، سبائک الذهب فی معرفة قبائل العرب، ص ۷۸.
(۲۵) الجهضمی، موالید الائمة، ص ۳۱۴.
(۲۶) ابن صباغ مصری، الفصول المهمة، ص ۲۷۴.
(۲۷) عبد الوهاب شعرانی، الیواقیت والجواهر، ج ۲، ص ۱۴۳.
(۲۸) محمد بن اسماعیل البخاری، صحیح بخاری، دار الفکر، بیروت، ج ۱، ص ۳۰، ۵۴، ۲۰۲، ۲۲۱. ج ۲، ص ۲۸، ۱۰۳، ۱۴۸، ۲۲۳، ج ۳، ص ۳۳، ج ۴، ص ۸۵، ۱۰۵، ۱۱۱، ۱۴۱، ۱۴۳. ج ۵، ص ۱۲۶، ج ۷، ص ۵۸، ج ۸، ص ۷۲.
(۲۹) ابن حجر عسقلانی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، دار المعرفه، بیروت، بی تا، ج ۱۳، ص ۷۸ و۱۸۴.
(۳۰) محمد بن اسماعیل البخاری، پیشین، ج ۴، ص ۱۴۳.
(۳۱) همان، ج ۸، ص ۱۲۷.
(۳۲) مسلم ابن الحجاج النیسابوری صحیح مسلم، دار الفکر، بیروت، ج ۶، ص ۲.
(۳۳) همان، ص ۳.
(۳۴) همان، ج ۱، ص ۹۵.
(۳۵) همان، ج ۶، ص ۳.
(۳۶) محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، دار الفکر، بیروت، ج ۲، ص ۱۳۶۵، احادیث ۴۰۸۸ - ۴۰۸۲.
(۳۷) سلیمان بن الاشعث السجستانی، سنن ابی داود، تحقیق سعید محمد اللحام، دار الفکر، بیروت، ج۲، ص ۳۰۹، احادیث ۴۲۹۰ - ۴۲۷۹.
(۳۸) محمد بن عیسی الترمذی، سنن ترمذی، تحقیق عبد الرحمن محمد عثمان، دار الفکر، بیروت، ج ۳، ص ۳۴۳، احادیث ۲۳۳۳ - ۲۳۳۱.
(۳۹) القاضی ابو حنیفه نعمان بن محمد المغربی، دعائم الاسلام، تحقیق آصف بن علی اصغر فیضی، دار المعارف، قاهره، ج ۱، ص ۳۷.
(۴۰) معجم احادیث الامام المهدی، مؤسسه معارف اسلامیه، قم، ج ۱، ص ۱۴۵، ح ۷۷؛ مقدسی شافعی، عقد الدرر، باب ۴، فصل ۲، ص ۱۳۲.
(۴۱) القاضی نعمان بن محمد التمیمی المغربی، شرح الاخبار، تحقیق السید محمد الحسینی الجلالی، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ج ۳، ص ۳۹۴.
(۴۲) این چهار تن عبارتند از:
۱- ابن حجر هیتمی در الصواعق المحرقه، باب یازدهم، فصل اول، ص ۱۶۳.
۲ - متقی هندی حنفی در کنز العمال، ج ۱۴، ص ۲۶۴، ح ۳۸۶۶۲.
۳ - شیخ محمدعلی صبان در اسعاف الراغبین، ص ۱۴۵.
۴ - شیخ حسن عدوی حمزاوی مالکی در مشارق الانوار، ص ۱۱۲.
(۴۳) سید ثامر هاشم العمیدی، المهدی المنتظر فی الفکر الاسلامی، ترجمه مهدی علیزاده، با عنوان (در انتظار ققنوس)، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، قم، ص ۲۰۱.
(۴۴) ابو جعفر محمد بن عبد الله الاسکافی، المعیار والموازنه، تحقیق الشیخ محمدباقر المحمودی، ص ۸۱.
(۴۵) الامام احمد بن حنبل، مسند احمد، دار صادر، بیروت، ج ۴، ص ۹۶؛ مسند ابی داود الطیالسی، دار الحدیث، بیروت، ص ۲۵۹.
(۴۶) همان، ص ۲۵۹.
(۴۷) علامه بهجت افندی، تاریخ آل محمد (صلی الله علیه وآله)، بی نا، تهران، ص ۱۹۸، به نقل از کتاب ابو طالب تجلیل تبریزی من هو المهدی، جامعه مدرسین، قم، ص ۹.
(۴۸) محمد بن اسماعیل البخاری، پیشین، ج ۸، ص ۱۲۷.
(۴۹) ابوالفوارس، الاربعین، ص ۳۸؛ بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۲۱۳؛ ینابیع الموده، ص ۴۴۰، چاپ استانبول؛ فرائد السمطین، چاپ بیروت، ج ۲، ص ۱۵۵ - ۱۳۳؛ مقتل الحسین خوارزمی، ص ۹۴؛ مناهج الفاضلین (مخطوط)، ص ۲۳۹.
(۵۰) امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۱۰. فاطمه زهرا(س) در الکافی، ج ۱، ص ۴۴۲. امام حسن مجتبی (علیه السلام) در کمال الدین، ج ۱، ص ۳۱۵. امام حسین (علیه السلام) در عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۶۸. امام سجاد (علیه السلام) در کمال الدین، ج ۱، ص ۳۱۹. امام باقر (علیه السلام) در الغیبه، شیخ طوسی، ص ۹۶. امام صادق (علیه السلام) در کمال الدین، ج ۲، ص ۳۳۲. امام کاظم (علیه السلام) در الکافی، ج ۱، ص ۲۷۱. امام رضا (علیه السلام) در الفصول المهمه، شیخ طوسی، ص ۲۳۰. امام جواد (علیه السلام) در الکافی، ج ۱، ص ۴۴۷. امام هادی (علیه السلام) در الغیبه، شیخ طوسی، ص ۱۲۴. امام عسکری (علیه السلام) در المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۴۲۵.
(۵۱) شیخ صدوق، پیشین، ص ۱۴۳، باب ۴۲.
(۵۲) همان، ص ۱۶۱، باب ۴۳.
(۵۳) همان، ص ۲۳۵، باب ۴۵.
(۵۴) شیخ صدوق وتمام النعمة، پیشین، ج ۲، ص ۲۸۴، مکاتبه ۴۳.
(۵۵) ابو نصر سهل بن سلیمان بخاری، سر السلسله العلویه، تعلیق ومقدمه سید محمدصادق بحر العلوم، بی جا، انتشارات الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.، ص ۳۹.
(۵۶) علی بن محمد بن العلوی العمری النسابه، المجدی فی أنساب الطالبیین، تحقیق الشیخ احمد المهدوی الدامغانی، مکتبه آیت الله العظمی مرعشی نجفی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.، ص ۱۳۰.
(۵۷) سید ثامر هاشم العمیدی، پیشین، ص ۱۵۷، در این کتاب تحقیقات با ارزشی از سوی مؤلف ومترجم درباره «تبارشناسی مهدی» صورت گرفته است.
(۵۸) کسی که امام حسن عسکری درباره او می گوید: «تجنبوا جعفر فإنه منی بمنزله ابن نوح»، شیخ صدوق، پیشین، ج ۲، ص ۲۸۴، مکاتبه ۴۳.
(۵۹) همان، ج ۲، ص ۲۲۴، (باب ۴۳، ح ۲۵).
(۶۰) همان، ص ۲۲۵، (باب ۴۳، ح ۲۵).
(۶۱) همان.