آرمان شهر در انديشه يهود
چکيده
آرمان شهر يا مدينه فاضله، از مفاهيمى است که سال ها ذهن انديشوران زيادى را به خود مشغول کرده است. شايد بتوان گفت از همان ابتدا که بشر توانست مفهوم جامعه بشرى را درک کند، از پس سختى ها ومصائب، آرزوى چنين جامعه اى را با خود همراه کرده. اين اميد، همچنان تا به امروز ادامه يافته وتسکين دهنده بشر براى رهايى از مشکلات شده است.
اين آرزوى بشر، توسط اديان به اوج خود مى رسد وبا ظهور مردى که منجى جهان است، حقيقت مى يابد. البته بايد گفت که مدينه فاضله پيامبران الهى در مقايسه با آرمان شهرهايى که انديشه بشر، آن ها را طراحى کرده است، تفاوت ماهوى دارد؛ چرا که پيامبران الهى، به دنبال استقرار نظامى مطلوب براى زندگى بشر وسعادت ورفته اند که قانونگذار آن، خالق انسان ها است. البته تعبير آن ها از آرمان شهر نيزجامعه اى است که اجر کنندگان آن، پرو پيشگان وارسته اى هستند که خود را برابر خدا مسؤول مى دانند وآماده ى پاسخگويى از عملکرد خويش در روز واپسين هستند ودر پى آن، هدايت مردمان را هدف نهايى خود قرار داده اند.
اين حکومت آرمانى، مورد توجه همه اديان الهى قرار گرفته است. از جمله مى توان به مکتب يهود اشاره کرد.تشکيل حکومت آرمانى ماشيح يا همان موعود يهود، موضوع بسيارى از متون عهد عتيق است که به شکلى مستقيم يا غيرمستقيم مورد اشاره قرار گرفته وآينده اى روشن را در پيش روى پيروان خود ترسيم کرده است. حال با بيان يک سلسله شرايط وويژگى هاى چنين جامعه اى از منظر يهود، در صدد ترسيم آرمان شهر موعود يهود برآمديم که عاملى در راستاى بسيارى از اقدامات يهوديان است.
مقدمه
يهوديت، دينى کهن است که در تقسيم بندى دين پژوهان همراه دو دين مسيحيت واسلام، در دسته ى اديان ابراهيمى مى گنجد. يکى از مهم ترين مباحث اين مکتب، مسأله موعود آخرالزمان وحکومت آرمانى واست که تاکنون، مورد توجه بسيارى از انديشمندان يهودى قرار گرفته است؛ چنان که اعتقاد به آن، از اصول ايمانى آن ها شناخته مى شود وحتى امروزه، دولت مردان يهود، بعضى از سياست هاى خود را با تکيه بر اين موضوع توجيه کرده وآمادگى براى حکومت آخرالزمان را عامل سياست هاى خود بيان مى كنند.
حکومت آخرالزمان، از مفاهيمى است که از گذشته هاى دور در انديشه يهود مطرح شده است. زمانى که به تاريخ يهود مراجعه کنيم، توجه به آينده اى روشن که از پس سختى ها ورنج ها به وجود مى آيد، به وضوح ديده مى شود. يهوديان، ساليان دراز در آرزوى آمدن موعود خود بوده اند، تا زمينه ايجاد چنين حکومتى را فراهم کند.
از طرف ديگر، آنچه ما از يهود، در نظر داريم، قومى است که از زمان هاى دور، توسط حضرت موسى عليه السلام به شريعت هدايت شده وبه طور متوالى مورد لطف ومرحمت پيامبران الهى بوده است؛ هر چند نافرمانى وسرپيچى از فرامين انبياى الهى نيز در تاريخ قوم يهود ديده مى شود که اين سرپيچى، نتيجه اى جز رنج وآوارگى براى آن ها نداشته است. البته همين امر، آغازى براى سخن از ظهور يک منجى شد؛ کسى که قرار است در آينده ى قوم يهود ظهور کرده وحکومتى آرمانى ايجاد کند. زمانى که يهوديان، به دستورات الهى گوش فرا داده وبا ميل ورغبت، از آن اطاعت کنند، زمان ايجاد چنين آرمان شهرى است.
در اين پژوهش، سعى شده است ابتدا به وسيله ى آشنايى کلى با دين يهود، به سراغ مبانى نظرى موجود درباره ى حکومت موعود يهود ـ از جمله نوع نگاه به سياست وانسان، همچنين مبناى مشروعيت وغايت چنين حکومتى ـ برويم. سپس به ساختار قدرت که در اين جا ويژگى هاى شخص حاکم ومردم در حکومت ونحوه توزيع قدرت را شامل مى شود مى پردازيم ودر ادامه، کارويژه هاى مطلوب آرمان شهر يهود ـ از جمله کارويژه هاى فرايندى، سيستمى وسياستگذارى ـ را بررسى كرده وبه بيان خصوصيات آرمان شهر در كتب آن ها بپردازيم.
آرمان شهر در انديشه يهود
قوم يهود، از اقوام نژاد سامى به شمار مى روند. اين نژاد را فرزندان سام، پسر نوح عليه السلام مى دانند. نسل يهود از طريق حضرت يعقوب عليه السلام، به حضرت ابراهيم خليل عليه السلام مى رسد. اين قوم، همراه اقوام بابلى، آشورى وکنعانى، تا چهار هزار سال پيش از ميلاد، در جزيره ى العرب با هم مى زيسته وبه شبانى مشغول بوده اند ودر اين ميان نام ها وعنوان هاى مختلفى يافتند. قديمى ترين آن ها (عبرى) يا (عبرانى) است که آن را از ريشه (عبور) دانسته اند ومنظور، عبور حضرت ابراهيم عليه السلام از رود فرات به سوى جنوب است، از نام هاى ديگر، مى توان به قوم (يهود) که از نام (يهود) يکى از فرزندان حضرت يعقوب گرفته شده است اشاره كرد؛ وهمچنين نام (بنى اسرائيل) که به علت نسبت به حضرت يعقوب که (اسرائيل) لقب داشت، بدين نام معروف شدند.
درباره ى متون آن ها نيز بايد گفت تورات کتاب مقدس يهوديان است که همراه مجموعه کتب ديگر (کتاب مقدس عبرى يا کتب عهد عتيق)، کتب مقدس يهود (تنخ) را تشکيل مى دهد. اين کتب به سه دسته تقسيم مى شود:
۱. تورا يا تورات که مشتمل بر پنج سِفر پيدايش، خروج، لاويان، اعداد وتثنيه است.
۲. کتب انبيا (نبييم) که به دو بخش انبياى متقدم ومتأخر تقسيم مى شود. انبياى متقدم، به کتاب هاى يوشع، داوران، دو کتاب سموئيل ودو کتاب پادشاهان تقسيم مى شود وبخش انبياى متاخر که شامل کتاب هاى اشعى، ارمى، حزقيال، هوشع، يوئيل، عاموس، ميکاه، ناحوم، حبقوق، صفنى، حجى، زکريا وملاکى است.
۳)مکتوبات يا کتوبيم (نوشته ها) كه کتاب هاى مزامير داوود، امثال سليمان، ايوب، غزل هاى سليمان، روت، مراثى ارمى، اِستَر، جامعه ى سليمان، دانيال، عزرا، نحميا ودو کتاب تواريخ ايام را در بر مى گيرد.
البته در نسخه سبعينه که کتاب مقدس مسيحى، مطابق با آن است، اين مجموعه، به سه بخش (کتاب هاى تاريخى)، (کتاب هاى حکمت، مناجات، شعر) و(کتاب هاى پيش گويى) تقسيم مى شود. از سوى ديگر، (ميشن) يا همان تورات شفاهى، حاوى قوانين ومقررات الهى است و(تلمود) نيز درباره ى قوانين کتبى وشفاهى تورات است که پايه واساس فقه يهود قلمداد مى شود.(۱)
در تورات مقدس که مبناى اصول اساسى واعتقادات وانديشه ى يهوديت است، در بخش هاى نخستين، پس از شرح چگونگى تکوين جهان هستى، خلقت انسان وذکر تاريخ پيامبران اوليه، ظهور منجى موعود را به بشر نويد مى دهد. بر اساس متون، انتظار، جوهره ى اصلى يهوديت وموجب پويايى انسان در همه ى زمان ها است. يکى از پايه هاى اساسى آيين يهود، ايمان به ظهور ماشيح، دوره ى نجات يا گئولا است. اصل دوازدهم از اصول سيزده گانه ى ايمان يهود نيز که توسط هارامبام (ابن ميمون) مطرح شده، مربوط به بحث آرمان شهر ومژده ى تشکيل حکومت آرمانى است واين گونه است:
من با ايمان کامل، به آمدن ماشيح اعتقاد دارم؛ اگرچه وتأخير کند، با اين حال، هر روز در انتظار وهستم، تا بيايد.(۲)
طبق نظر هارامبام هر فرد يهودى که اين اصل را قبول نداشته باشد، منکر سخنان حضرت موسى عليه السلام وديگر انبياى بنى اسرائيل است. يهوديان نيز بر اساس اين اصل، به ظهور ماشيح يا منجى موعود وتشکيل حکومت آرمانى معتقدند.(۳) در عصر ما نيز که يهوديان صهيونيست برپا خاسته ودر صدد برآمده اند قوم يهود را از حقارت هميشگى بيرون آورند، از تب وتاب انتظار موعود کاسته نشده است. بسيارى از يهوديان، تشکيل دولت يهود را رهگشاى عصر مسيحا دانسته اند. حتى صهيونيست ها علاوه بر دع هاى مسيحايى مرسوم در پايان مراسم سالگرد بنيانگذارى رژيم اسرائيل، پس از دميدن در شيپور عبادت، اين گونه دعا مى کنند:
اراده خداوند، خداى ما چنين باد که به لطف او، شاهد سپيده دم آزادى باشيم ونفخ صور مسيحا، گوش ما را نوازش دهد.(۴)
در واقع، گذشته آنان، هرگز دوران درخشانى را نشان نمى دهد وهمه گونه اسارت وبردگى وبندگى وتحقير در گذشته آنان وجود دارد؛ لذا، انبياى بنى اسرائيل، بارها به روز هاى آخر اشاره کرده اند وآن را دورانى دانسته اند که درآن، عظمت ملى يهود به آخرين حد اعتلاى خود مى رسد. که اين اميد به آينده نورانى وسرشار از سعادت، در دل عموم مردم جايگزين شد وبا گذشت زمان، نه فقط شدت يافت(۵)؛ بلکه به خلق افسانه هاى شگفت پيرامون آن دوره منجر شد.
اميد مسيحايى، با دو نيم شدن حکومت بنى اسرائيل پس از سليمان وتلاش انبيا که قيام خود را در اين عصرآغاز کردند، جدى تر شد. انبى، نه تنها آتش شوق را در دل ها روشن نگه مى داشتند، بلکه به توسعه مفهوم مسيحا ودوران مسيحايى مى پرداختند؛ به گونه اى که برکت هاى آن عصر را علاوه بر بنى اسرائيل، به همه امت هاى زمين تعميم مى دادند. هنگامى که تنها چند نسل از سليمان گذشته بود، آرمان نهفته ى شاعران وافراد پايبند به سنت هاى قديم، آينده اى بود که در آن، يک اسرائيل متحد بر جهانى درست بنياد، سرورى خواهد کرد که به شکوه خداى بنى اسرائيل وزيبايى شريعت ومعترف است. در همين دوره بود که انديشه ظهور مسيحا گسترش يافت وبه صورت اصل ثابت دين يهود در آمد. بعدها به شکل روشن ترى از ماشيح به عنوان شخصى که از جانب خدا مأمور آغاز اين دوره است ياد شد.
در اين بخش، با تکيه بر دسته بندى گفته شده، ابتدا به بررسى مبانى نظرى در حکومت آرمانى يهود پرداخته وبه مبحث هاى مختلف آن مى پردازيم.
۱. مبانى نظرى
در اين مبحث، به بررسى مفاهيم ومبانى موجود در دين يهود مى پردازيم، تا بدين وسيله با نگاه آن ها، با مباحث تئوريک حکومت آرمانى، آشنا شويم.
۱-۱. نگاه به سياست
سياست، فعليتى عام وجهان شمول است؛ از اين رو طبيعى است که مطالعه سياست، مطالعه ى حکومت را به منزله ى يکى از مهم ترين جنبه هاى خود شامل مى شود؛ پس براى شناخت بيشترآرمان شهر يهود، ناگزير بايد با نوع نگاه مکتب يهود به سياست آشنا گرديم.
يکى از مفاهيم اساسى در حکومت آرمانى يهود، مفهوم سياسى حکومت مسيحا ونگاهى است که انديشه يهود به اين مفهوم دارد. البته آنچه امروزه به نام دين يهود وتوسط صهيونيست ها به اجرا در مى آيد با آنچه در مبانى دينى آن ها ديده مى شود، متفاوت است.
نکته عمده در نگاه به آرمان شهر يهود، عدم جدايى دو قلمرو دين وسياست از يک ديگر است. بر اساس نگاهى که دين يهود به نقش مسيحا دارد، مسيحا در آينده گرايى اين قوم، چهره اى اين جهانى ومربوط به جنبه سياسى اميد اسرائيلى ها به نجات واحياى پادشاهى دارد ودر چارچوب کلى دين فهم مى شود؛ بنابراين، سياست، محصول جايگاه انسان در جهان به مثابه نظام آفريدگان بود؛ نظامى که به طور كامل، توسط خدا تعيين مى شود. انديشه اساسى در اميد به آينده هم پادشاهى يهوه است وساير مفاهيم، گرد اين مفهوم قرار دارند. در پرتو آن انديشه اساسى، ارتباط سازمان يافته مفاهيم ديگر امکان پذير مى شود ودر حالى که پادشاهى آينده، بيشتر خصلت سياسى دارد، اما خود پادشاهى دينى است وبر اين اساس است که پادشاهى، فعل خدا است.
اين اميد، هم ناظر به نجات ملى سياسى يهود بود وهم اصلاح دينى ـ اخلاقى قوم را در بر مى گرفت وريشه در عهد وبرگزيدگى قوم يهود داشت؛ پس آينده گرايى قوم اسرائيل، داراى دو جنبه سياسى ودينى است؛ در حالى که جنبه سياسى، خود رنگ دينى دارد. در واقع، تفکيک اين دو جنبه به طور کامل امکان پذير نيست. حتى در تفسير اشعياى دوم نيز از تمام وقايع سياسى، تفسيرى دينى شده است.با اين حساب، اميد به آمدن پادشاهى آرمانى در مفهوم يهود، اميد به احياى سياسى ـ ملى واخلاقى بنى اسرائيل است. در هر حال، آينده نيک، در کلام انبياى نخستين بنى اسرائيل، ناظر به احياى پادشاهى ملى است، نه شروع يک جهان نو وپايان تاريخ جهانى. بعد از اين است که بر جنبه هاى دينى ـ اخلاقى نيز تاکيد شده(۶) وهمان نجات سياسى دينى قوم يهود مد نظر قرار مى گيرد.
۲-۱. نگاه به انسان
انسان شناسى ونگاهى که به انسان وجود دارد، از ديگر مباحث مهم در مبانى نظرى است که باعث تفاوت در شيوه ى حکومت دارى مى شود. اين که نگاه حاکمان به انسان چگونه است واز وچه انتظارى دارند، همگى عاملى است در جهت تعيين قوانين وشيوه هاى تشويق وتنبيه که در جامعه به کار برده مى شود.
کتاب مقدس، در رابطه با انسان، به مفاهيم متعددى اشاره کرده است، از جمله اين که خداوند، آدم را از خاک سرشت وروح خود را در ودميد، تا به صورت زنده درآمد. وآدم را به صورت خود، يعنى مانند خدا آفريد: (آن گاه خداوند از خاک زمين، آدم را سرشت، سپس در بينى آدم، روح حيات دميد؛ به وجان بخشيد وآدم، موجود زنده اى شد).(۷)
اما بعد از اين، با گناهى که انسان انجام داد واز درخت معرفت خورد، به آگاهى دست يافته وبه زمين هبوط کرد؛ در نتيجه، با زياد شدن آدميان بر زمين، شرارت نيز افزايش يافت. در نظر يهوديان، بعد از اين زمان است که به علت شرارت انسان ها خدا به نابودى آن ها تصميم گرفته واز آفرينش انسان پشيمان مى شود؛ اما به علت وجود حضرت نوح، از اين تصميم منصرف شده وبا ايجاد سيل وطوفان، همه موجودات را از بين مى برد وتنها نوح وخاندانش را به سبب اطاعت ازفرامين الهى نجات مى دهد.
پس بنابر آنچه از کتب مقدس مى توان فهميد، در نظر يهود، انسان، داراى طبيعتى دو گانه است که از يک سو با حلول روح خدا، انسان، داراى سيرتى نيک شده وروح خدا، درون وتجلى مى يابد؛ ولى از طرف ديگر با توجه به شرارت هايى که از انسان سر زده، وبا نيت وفکر پليد خود، به دنبال فساد در زمين است. اين بد سرشتى او، باعث مى شود خدا از خلقت وپشيمان گردد ودر نتيجه انسان، از ابتداى خلقت، گناهکار است.
با وجود اين، در نظر يهوديان، در آينده وبا شکل گيرى حکومت آرمانى، انسان نيز به کمال وپاکى دست يافته وبه نيکى مى رسد. البته بايد دانست هر چند يهوديان معتقدند انسان گنهکار است، نکته قابل توجه، مسأله ى برگزيدگى قوم يهود است. در مکتوبات يهودى پس از عهد عتيق تا زمان ظهور مسيحيت، ايده قوم برگزيده همواره مورد توجه وباور يهوديان بوده است.حتى آن جا که سخن از تنبيه بنى اسرائيل به ميان مى آيد، غرض از آن، بازگشت بنى اسرائيل به خدا وعمل به دستورات واست؛ اما مجازات کافران، براى از بين بردن آنها است؛ لذا قوم بنى اسرائيل وبه ويژه برگزيدگان ودرستکاران قوم، از آغاز، توسط خدا براى نجات انتخاب شده اند. در قطعه اى از طومار هاى بحرميت چنين آمده است:
تو ما را براى خودت رهايى بخشيد ه اى، تا ما يک قوم ابدى باشيم. تو، براى ما سرنوشتى از نور را مطابق حقيقت مقدر ساختى وامير نور را از دوران گذشته معين داشتى، تا براى حمايت ما بيايد.(۸)
در قطعه اى ديگر هم که حاکى از نجات وتقدير فردى وسرنوشت جمعى است، آمده است:
خداوند، براى انسان، دو نفس را قرار داد که تا زمان ملاقاتش همراه وهستند:نفس راستى ونفس خطاکارى.آنان که از راستى مى زايند، از چشمه ى نور مى جهند؛ اما آنان که از خطاکارى متولد مى شوند، از منبع تاريکى بيرون مى آيند.همه فرزندان راستى، تحت فرمانروايى نورند ودر راه هاى نور قدم بر مى دارند؛ اما همه فرزندان خطاکارى، تحت حکومت ملکه تاريکى هستند ودر راه هاى تاريک قدم بر مى دارند….زيرا اين، خدا است که نفس روشنايى وتاريکى را آفريده وهر فعلى را بنا نهاد وهر عملى را بر راه هاى آن ها قرار داده است.(۹)
پس بنى اسرائيل، به واسطه مفهوم قوم برگزيده يا قوم خداوند، خود را برتر از هر قوم وملت مى دانند؛ چرا که خداوند نيز همواره خداى اسرائيل معرفى مى شود: (واسم مرا خواهند خواند ومن، ايشان را اجابت خواهم كرد وخواهم گفت که ايشان قوم من هستند، وايشان، خواهند گفت که يهوه، خداى ما است).(۱۰)
نيز از قول موسى عليه السلام آمده است که: (…اين مردم، قوم تو هستند؛ پس لطف خود را دريغ مدار).(۱۱)
باز در جايى ديگر بنى اسرائيل را قوم خدا وهمچون کاهنان ومى داند. اين تقدس، يک سلسله آثار عملى هم به دنبال دارد؛ از جمله اين که از بنى اسرائيل نمى توان برده خريد يا آنان نبايد گوشت حيوانى را بخورند که جانور وحشى آن را دريده است(۱۲) واز اين قبيل آداب عملى. در نهايت، بايد گفت همه اين مفاهيم، بيانگر تضاد در نوع نگاه يهود در مبحث انسان شناسى است که از يکسو انسان را داراى سرشت نيک وبد دانسته واز سوى ديگر، قوم بنى اسرائيل را برترى داده وتنها آن ها را قوم خدا مى داند.
۳-۱. مبناى مشروعيت
مشروعيت، از پايه هاى اساسى يک حکومت است. مى توان آن را باور عمومى اعضاى يک جامعه بر اين مبنا که قدرت دولت براى وضع واجراى قوانين، قدرت به حق ومستوجب فرمانبردارى است، در نظر گرفت.
مشروعيت درآيين يهود، زمانى به پادشاه يا حاکم داده مى شود که شاه، به يهوه (خداى يهود) وفادار بوده ومطابق فرامين وحرکت کند؛ لذا بخت شاه همواره به تبعيت مردم از ونيست؛ بلکه تبعيت واز يهوه نيز مهم است؛ به گونه اى که از پادشاه با عنوان پسر يهوه نام برده مى شود. در يهوديت متأخر هم پادشاهى مسيحا، امرى فوق العاده ودر مرحله پيش از پادشاهى يهوه فهم مى شد؛ اما در اشعياى دوم، ظهور شاهانه يهوه، بر همه چيز سايه مى افکند وهمواره نجات وجنبه هاى آن به يهوه نسبت داده مى شود. در واقع، پادشاهى آينده به مثابه حاکم پادشاهى اى است که يهوه آن را تأسيس کرده است؛ بنابراين، تقابلى واقعى ميان پادشاهى يهوه وپادشاهى مسيحا وجود ندارد وهمان گونه که پادشاه، در آرمان شاهى دوره انبيا ابزار يهوه به شمار مى رفت، پادشاه آينده يا مسيحا نيز چنين است. بدين شکل، از طرف خداى يهود به حکومت رسيده ومشروعيت الهى مى يابد. در واقع، نقش اصلى را خود يهوه داشت ونقش مسيحا در مجموع نقشى منفعلانه است.(۱۳)
طبق توصيف مزامير نيز، شاه آينده بيش از يک مرد عادى است. وداراى ماهيتى الهى است ومى تواند قهرمان الهى ناميده شود وبه عنوان (مشير) وحاکم (شگفت انگيز) از ونام برده شده است؛(۱۴) پس مى توان گفت پادشاه آينده در نظر يهود (با قوت يهوه حکم خواهد راند، باجلال نام يهوه خدايش)؛(۱۵) به گونه اى که مردم، براى وحيات ابدى را آرزو مى کنند ومشروعيت براى وقائل شده واو را نماينده خدا براى حکم راندن برخود مى دانند وبا اين موهبت الهى، به دفاع از سرزمين وقوم مى پردازند.(۱۶)
۴-۱. غايت حکومت
هر نظام سياسى وحکومتى که تشکيل مى شود، براى رسيدن به هدف وغايتى تأسيس شده است. طبيعى است تمام گروه هاى اجتماعى، داراى هدف هاى مشخصى هستند که طبق آن، سازمان يافته اند. کارايى هر سازمان نيز بايد طبق مقدار موفقيت آن، در به دست آوردن هدف هاى تعيين شده، ارزيابى شود.
اعتقاد عموم يهوديان اين است که ظهور ماشيح وفعاليت هاى او، همگى در جهت بهبود وضع جهان وتأمين سعادت بشرى است وانسان، در جهانى که خداوند، آن را در نهايت کمال خلق کرده است، رو به آينده اى دارد که ظهور منجى موعود درآن، نشانه برقرارى عدالت الهى است. اين اعتقاد، در همه ى متون مذهبى يهوديان استمرار مى يابد وافزون بر آن، انديشه ى نجات يافتن وانتظار براى منجى موعود که خواهد آمد ونظامى منطبق بر قوانين الهى وآسمانى برقرار خواهد کرد، از بخش هاى اعتقادى اديان توحيدى است.
حکومت آرمانى، براى يهوديان، صلح جهانى وعصر عدالت وپارسايى را وعده مى دهد؛ عصرى که در آن، همه انسان ها خواهند دانست که خدا يکى ونام ويکى است وقومى که خدا براى ابلاغ رسالت خود به جهانيان برگزيده، خواهد توانست مسؤوليت خويش را در اصلاح معنويات جهان انجام دهد. همچنين يهوديان در کنار کاهنان وانبياء شاهد گسترش گونه اى از پاکى وقداست باشند که تحقق آن در شرايط کنونى، ممکن نيست؛ به ديگر سخن، آن زمان، امکان ادامه يک زندگى مقدس ومطابق با اراده الهى فراهم مى شود.
البته هدف مهم ديگرى نيز مطرح مى شود که همان وحدت ميان اقوام پراکنده ومتفرق بنى اسرائيل است؛ به گونه اى که اورشليم مرکز جهان وافتخار همه نسل ها شده وهمه امت ها به سوى آن آمده، در مقابلش کرنش خواهند کرد وحقايق سترگ مورد قبول بنى اسرائيل را خواهند پذيرفت. براين اساس، همه حوادث به احياى پادشاهى مسيحا واتحاد مسالمت آميز حکومت تجزيه شده ى فلسطين وشکوه از دست رفته ى سلطنت داوود عليه السلام مى انجامد.
بر اساس آنچه که از آموزه هاى دين يهود مى توان فهميد، نجات قوم برگزيده، از اهداف عمده ى حکومت آرمانى يهود است، تا بعد از تمام مصيبت ها وگرفتارى هايى که براى اين قوم در طول تاريخ ايجاد شد، همه يهوديان، دوباره از دورترين نقاط جهان به سرزمين خود فلسطين باز گشته وحکومت مطلوب توسط قوم يهود بر پا شود. آرمان مسيحايى، اين وعده را به يهوديان داده است که يهود يک قدرت جهانى در فلسطين تأسيس خواهد کرد؛ زيرا در نظر آن ها آرمان مسيحايى، فراتر از آزادى يهوديان وتشكيل يك دولت يهودى مستقل بوده واهداف بلندى را براى بشريت وتکامل نژاد بشرى در نظر گرفته است؛ ولى در عين حال، در يک زمينه يهودى وبا مفهومى کاملاً يهودى باقى خواهد ماند.(۱۷)
۲. ساختار قدرت
در دومين بخش از اين پژوهش، امور مربوط به ساختار قدرت وآنچه در ترکيب قدرت حکومت موثر است، مورد نظر قرار مى گيرد؛ اين که حاکم يا حاکمان چه کسانى هستند؟ مردم چگونه عمل مى کنند وقدرت، چگونه توزيع مى شود؟ از مسائل مهمى است که در اين مبحث بايد مورد توجه قرار گيرد.
۱-۲. حاکم يا رهبر
در دوره هاى پس از سقوط اخلاقى وسپس سياسى پادشاهى اسرائيل، آرزوها متوجه شاخه يا جوانه اى از داوود بود. انبيا وعده مى دادند که با وجود آن كه اوضاع كنونى اسرائيلى ها نابسامان است، در آينده پادشاهى از نسل داوود ظهور خواهد کرد وما را از ظلم وفساد پادشاهى يا شر دشمنان، نجات خواهد داد. اشعيا وعده مى دهد که آن پادشاه مطلوب (برتخت پادشاهى داوود خواهد نشست وبر سرزمين وتا ابد سلطنت خواهد کرد). ارميا نيز آرزويش را از قول خداوند، چنين بيان مى کند:
روزى فرا خواهد رسيد که من، شخص عادلى را از نسل داوود به پادشاهى منصوب كنم که با حکمت وعدالت، حکومت مى کند….(۱۸)
اين معناى خاص، ناشى از اين اعتقاد يهود است که نجات نهايى اسرائيل، در عين اين كه ساخته وپرداخته خداوند است، بر عهده ى سلاله اى از خاندان سلطنتى داوود بوده وبه وسيله ى وتحقق خواهد يافت. مهم ترين مژده مسيحايى در اين باره را مى توان در کتاب اشعياى نبى ديد که با توصيف خود از کودکى به نام عمانوئيل سخن گفته است:
نهالى از تنه يسى (=پدر داوود) بيرون آمده، شاخه اى از ريشه هايش خواهد شکفت وروح خداوند بر وقرار خواهد گرفت؛ يعنى روح حکمت وفهم، روح مشورت وقوت وروح معرفت وترس از خداوند. خوشى، در ترس از خداوند خواهد بود وموافق رؤيت چشم خود داورى نخواهد کرد وبر وفق سمع گوش هاى خويش تنبيه نخواهد نمود.(۱۹)
در دين يهود، اين نجات بخش نهايى (ماشيح)(۲۰) به معناى مسح وتدهين شده يا مسيح رهايى بخش نام دارد که به عبرى (ماشياح)، به آرامى (مشيح) وبه يونانى (کريست) تلفظ مى شود. مشح يعنى پاک کردن با روغن مقدس (بر اساس يک سنت، پيامبران در حضور جمع اندکى، روغن بر سر آنان مى ماليدند، تا نشانه ى موقعيت جديد آن ها ونيز علامت آن باشد که روح الهى در آن ها حلول کرده است. بدين شيوه، نوعى قداست برايشان پديد مى آمد). ماشيح، ابتدا لقب پادشاهان بنى اسرائيل بوده است؛ ولى بعدها اين مفهوم، گسترش يافته ودر نهايت به همه ى پادشاهان وپيامبران قوم ودر واقع هرکس از جانب خدا مأمور انجام کار خاصى بود، اطلاق مى شد.
حال، آنچه امروزه به نام ماشيح مطرح مى شود، همان موعود يهود است؛ کسى که از سوى خداوند، فرستاده شده وقداست خاصى دارد؛ انسانى آسمانى وموجودى معجزه گر که خداوند، پيش از خلقت جهان، وى را آفريده واو در آسمان مى ماند، تا زمان فرستادن وى برسد. به او، پسر انسان نيز مى گويند؛ زيرا به شکل انسان ظاهر مى شود؛ هرچند سرشت وى، آميخته اى از خدا وانسان است. وى نقطه اصلى وکامل حلول خدا در انسان است که خواهد آمد، تا مسير تاريخ يهود، بلکه بشريت را اصلاح کند.(۲۱)
اين حاکم آينده، کسى است که نيروها وقابليت هاى فر انسانى وتقريباً همه ى ويژگى ها وتوانايى هايى که در سنت اسرائيل کهن به پادشاه مطلوب نسبت داده شده است را مى توان بر واطلاق کرد:
او، واسط ميان يهوه وقوم براى رساندن برکت خواهد بود ودر مقام پادشاه کاهن، به عدالت وانصاف حکمرانى خواهد کرد.(۲۲)
از طرف ديگر، صفات اخلاقى پادشاه وعدالت وظلم ستيزى وهم مورد توجه است. وحاکم شگفت انگيز، قهرمان الهى، پدر جاودانى وامير سلام وسلامتى ناميده خواهد شد که تا ابد، بر اساس عدالت ودرستکارى حکومت خواهد کرد واين را يهوه اراده کرده است. عدالت ورزى از ويژگى هاى عمده ى مسيحا ومهم ترين ويژگى اخلاقى واست؛ چرا که وظيفه ودر پادشاهى آينده، حکم کردن به جاى يهوه است. او، بر اساس عدالت حکم مى کند وداد ضعيفان را مى ستاند.(۲۳) او، به رنج ومحروميت يهوديان پايان داده، به صهيون بازخواهد گرداند؛ براساس شريعت شفاهى وکتبى حکم خواهد راند وبهشت را که هزار سال مى پايد، بنا خواهد کرد.
او، رهبرى آرمانى است که از سوى يهوه، مأمور اجراى عدالت وبرپايى حکومت است، که نه تنها رهبر قوم يهود، بلکه رهبرهمه اقوام وملل شده وپس از بازگرداندن يهوديان به اورشليم، از همان جا بر جهان، حکومت خواهد کرد؛ پس نه تنها موجب رهايى قوم يهود گرديده، بلکه آن ها به عنوان قوم مقدس جايگاه خود را باز خواهند يافت.
۲-۲. مردم در حکومت ماشيح
افرادى که در حکومت آرمانى يهود، جامعه را تشکيل مى دهند، داراى ويژگى هاى ممتاز وعالى در مقايسه با مردم زمان هاى ديگر هستند؛ ولى نکته قابل توجه اين است که هنگام صحبت از مردم آن دوره، قوم يهود، داراى اولويت ويژ هاى است ومسأله ى محورى تر اين که همه ى افراد اين قوم، به کنعان يا فلسطين هدايت مى شوند، تا آن جا ساکن شوند.
در کتب يهود، به جمع آورى قوم يهود اشاره شده است؛ براى نمونه از قول خداوند آمده است که در جهان آينده، براى جمع آورى پراکندگان اسرائيل، من بادى را به جهان خواهم آورد که از هر دو جهت بوزد؛ چنان که نوشته است:
به شمال خواهم گفت که بده وبه جنوب خواهم فرمود که ممانعت مکن؛ پسران مرا از ج هاى دور ودخترانم را از کران هاى زمين بياور.(۲۴)
در جايى ديگر به قول از حزقيال نبى آمده است:
به ايشان بگو که خداوند مى گويد: (قوم اسرائيل را از ميان قوم ها جمع مى کنم واز سراسر دنيا ايشان را به وطن خودشان باز مى گردانم). … آن ها در سرزمينى که پدرانشان زندگى مى کردند، ساکن مى شوند؛ يعنى همان سرزمينى که به خدمتگزارم يعقوب دادم … خدمتگزارم، تا به ابد پادشاه آنان خواهد بود ويک شبان براى جميع ايشان خواهد بود وبه احکام من سلوک نموده وفرايض مرا نگه داشته، آن ها را به جا خواهند آورد. من با ايشان عهد مى بندم که تا ابد ايشان را در امنيت نگه دارم. من، آن ها را در سرزمينشان مستقر کرده جمعيتشان را زياد خواهم نمود وخانه ى مقدس خود را تا به ابد، در ميان ايشان قرار خواهم داد وخانه ى من، ميان ايشان خواهد بود ومن خداى ايشان وايشان، قوم من).(۲۵)
پس در نظر قوم يهود، با اسکان دوباره ى اين قو م در کنعان، عزت واحترام اين قوم، باز خواهد گشت. آنان، جهان را به سوى خدا هدايت خواهند كرد وميان تاريکى ها، باعث روشنايى جهان مى شوند. همه ى اين ها پس از مهاجرت يهود به سوى کنعان است؛ چرا که آن زمان، اورشليم يا کنعان، در محل مرتفعى در مقايسه با ديگر مناطق قرار خواهد گرفت ومرکز معنوى عالم ومورد توجه همه ى اقوام خواهد شد:
(اى اورشليم! برخيز وبگذار نور تو بدرخشد؛ زيرا جلال خداوند، بر تو تابان است. تمام قوم هاى جهان، در تاريکى فرو خواهند رفت؛ اما نور جلال خداوند، بر تو خواهد تابيد وپادشاهان وقوم ها، به سوى تو خواهند آمد، تا نور جلال خداوند را که بر تو تابان است، مشاهده کنند... . بيگانگان آمده، ديوار هاى تو را بازسازى خواهند کرد وپادشاهان آن ها تو را خدمت خواهند نمود؛ زيرا اگرچه به خشم خود تو را مجازات کردم؛ اما به لطف خويش، بر تو رحم خواهم کرد).(۲۶)
بنابراين، صهيون مرکز اين عدالت فراگير مى شود وهمه ى ملت ها در خدمت ماشيح قرار مى گيرند. بر اين اساس، صهيون، بر همگان آقايى كرده ودشمنان را در هم خواهد شکست؛(۲۷) پس اين، يهوديان هستند که محور حکومت ماشيح قرار مى گيرند پس از استقرار قوم يهود وپيدا شدن ده قبيله ى گم شده بنى اسرائيل وبرقرارى وحدت بين آن ها، امت هاى ديگر نيز به آن ها مى پيوندند واين جامعه ى آرمانى، با محوريت درستکاران وبرگزيدگان تشکيل مى شود. تصويرى كه نويسنده مزامير سليمان از اين جامعه ارائه مى دهد، جامعه اى معنوى وآرمانى است:
وويک قوم مقدس را گرد مى آورد که به واسطه ى او، به راستى رهنمون مى شوند. او، قبايل قوم را که توسط خداوند، خداى وتقديس شده اند، داورى خواهد کرد. او، غير درستکاران را ديگر ميان ايشان جا نخواهد داد ونيز هيچ شخصى که داراى دانش فاسد است، ميان ايشان سکونت نخواهد کرد؛ زيرا وبه ايشان خواهد آموخت که همگى پسران خدايشان مى باشند.(۲۸)
در اين حکومت، همان گونه که در مبحث مشروعيت نيز گفته شد، تعيين حاکم، توسط يهوه صورت گرفته ومردم درانتخاب، نقش اساسى بر عهده ندارند؛ بلکه بايد مطيع اوامر اين حاکم الهى بوده واز واطاعت کنند.
بنابراين درباره ى جايگاه مردم در اين حکومت هم مى توان گفت: بر اساس آنچه از متون فهميده مى شود، مردم، صرفاً تبعيت خواهند کرد ونقش تعيين کننده اى ندارند. اين حاکم، يک رهبر الهى بوده ونماينده خدا بر روى زمين است؛ به همين دليل، توسط يهوه انتخاب مى شود وانتخاب مردم، اين جا نقشى ندارد؛ چر که انتخاب يهوه، فوق انتخاب مردم است ويهوديان در اين جامعه بايد بر اساس فرامين اين رهبر الهى حرکت کنند، تا به نجات دست يابند.
بنابراين، اين جامعه آرمانى با وحدت تمام امت ها والبته با محوريت قوم اسرائيل، تشکيل مى شود وهمگى به پرستش خدا پرداخته وصلح وهمبستگى ميان همه ى ملت ها تحقق مى يابد. البته قوم يهود، داراى جايگاه خاصى است؛ اما باعث نمى شود که ديگر ملت ها از روند رهايى دور بمانند. بدين ترتيب، ملتى که متشکل از يهوديان وديگر اقوام است، به رهبرى مسيحا شکل مى گيرد وهمه نيکان وتمام گناهکاران توبه کار يهودى وغير يهودى که خداى بنى اسرائيل را شناخته باشند، به اين جامعه راه مى يابند وجامعه اى عارى از بدى وگناه وبر اساس اعتقاد به وجود خدا، شکل مى گيرد.
پس نيکى وعدالت، تمام ملت ها ودر رأس همه، قوم يهود را در بر خواهد گرفت وديگر سختى ها ومشکلات از بين مردم رخت بر خواهد بست ورفاه وآسايش، جايگزين آن مى شود. مردم، در آن دوره، تنها کمال وسعادت را دنبال خواهند كرد. صفنى، آن دوره را اين گونه تعبير مى كند:
اما در ميان تو، قومى ذليل ومسکين باقى خواهم گذاشت وايشان، بر اسم خداوند توکل خواهند كرد وبقيه ى اسرائيل، بى انصافى نخواهند نمود ودروغ نخواهند گفت ودر دهان ايشان، زبان فريبنده يافت نخواهد شد؛ زيرا ايشان، چرا کرده وبه آرامى خواهند خوابيد وترساننده اى نخواهد بود.(۲۹)
در نهايت، مى توان فهميد که در حکومت ماشيح، منظور از مردم در وهله اول، قوم يهود است که از همان ابتدا در فلسطين ساکن خواهد شد ومعبد وخانه خدا را بر پا کرده وسپس به کمک قوم يهود اصلاح ونجات ديگر ملل صورت مى گيرد. در اين راه، قوم يهود، به آن ها کمک مى کند، تا به حقيقت دست يابند؛ چنان که در اشعيا آمده است:
ماموريت جهانى مسيح يهودى، نجات ملت يهود وحکومت بر جهان، با توجه به قوانين صهيون است.(۳۰)
۳-۲. شيوه ى توزيع قدرت
آنچه در اين بخش، مورد توجه قرار مى گيرد، نحوه توزيع قدرت درجامعه است؛ اين که آيا قدرت در جامعه آرمانى يهود، متمرکز است يا تفکيک شده؟
در انديشه يهودى، پادشاه يا منجى موعود، نماينده خدا است؛ لذا مى توان گفت: مسيحا يا پسرانسان، همچون داور از سوى خدا نصب مى شود وعامل ومجرى واست. ودر جايگاه ميانجى ميان يهوه وقوم وعمل مى کند وعامل دستورات يهوه خداى اسرائيل ميان مردم است؛ در عين اين که داورى او، جهانى وکيهانى است:
وخداوند، ارواح شخص برگزيده را بر روى تخت جلال مى نشاند واو، همه کار هاى مقدسان را در آسمان داورى مى کند. کردارشان بايستى در ترازو سنجيده شود.(۳۱)
با قدرتى که اين ميانجى مى آورد، ديگر گناه وبى عدالتى وجود نخواهد داشت؛ زيرا سرزمين، از علم يهوه پرخواهد شد ووظيفه ودر پادشاهى، در واقع حکم کردن به جاى يهوه است. حکم کردن در اين جا، به معناى دفاع از مردم، در برابر تهاجمات، راندن دشمن وحکومت کردن بر سرزمين ودرستکارى براى سعادت ورفاه مردم است.(۳۲) قدرتى که ودارد، يک قدرت مرکزى است که بر سراسر جهان اجرا شده وحکومت مى کند ومنزلتى شبيه منزلت خداوند، به وداده مى شود؛ در عين اين که داراى ياوران وکارگزارانى است که ورا در حکومتش يارى مى دهند، ياوران صالحى که از سوى خدا براى يارى وبرگزيده شده اند. کتاب مزامير داوود در اين باره مى گويد:
در زمان او، صالحان، خواهند شکفت ووفور وسلامتى خواهد بود. مادامى که ماه نيست نشود، وحکمرانى خواهد کرد از دريا واز نهر، تا اقصاى جهان. به حضور وى، صحرانشينان گردن خواهند نهاد ودشمنان او، خاک را خواهند ليسيد.(۳۳)
در تورات نيز به دنبال تحقق وعده ى الهى، صالحان وحکيمان را وارث حقيقى زمين معرفى کرده وآنان را به انقطاع شروران مژده مى دهد وبر حاکميت صالحان بر زمين اشاره مى کند.(۳۴) اين امر، به خوبى نشان مى دهد که مسيحا، براى اداره ى جهان، از کمک شمارى از ياوران خود برخوردار خواهد شد؛ کسانى که با عنوان صالحان وحکيمان، از آن ها ياد شده است.
بنابر آنچه که مى توان از متون کتب عهد قديم فهميد؛ مسيحا، پادشاه پيروزى است که روزى با دخالت معجزه آساى يهوه، پادشاهى اش تأسيس خواهد شد. او، عبد يهوه وابزار فعال براى تحقق هدف يهوه مى باشد،(۳۵) که به کمک ياورانش حکومت مقتدر ومرکزى را ايجاد کرده وقدرتش سراسر عالم را مى گيرد. مردم نيز از روى رغبت، حکومت ورا پذيرفته واز واطاعت مى کنند.
۳. کارويژه هاى آرمان شهر يهود
نوع روابط تعريف شده بين ساختار هاى نظام را کارويژه هاى نظام گويند. به عبارت ديگر، هر ساختار، کارويژه هايى را به اجرا مى گذارد که به نوبه ى خود، سازمان سياسى را قادر به تدوين واجراى خط مشى هايش مى سازد. اكنون عواملى که جامعه آرمانى يهود را به حرکت وا داشته، به آن، جهت مى دهد وکمک مى کند در مسير مورد نظرش گام بردارد. نيز اين ميان، کارويژه هاى فرايندى، سيستمى وساختارى را بررسى مى كنيم.
۱-۳. کارويژه هاى فرايندى
کارويژه هاى فرايندى، داراى فعاليت مشخصى است که براى تدوين واجراى خط مشى ها در هر نوع نظام سياسى ضرورت دارد. اين فعاليت ها را از آن رو کارويژه هاى فرايندى مى خوانيم که در فرايند تدوين روند حکومت، نقشى مستقيم وضرورى دارند. در کارويژه هاى فرايندى، آنچه اهميت دارد، توجه به منافع مردم وتنظيم واجراى امور حکومتى است.
به نظر مى رسد بنابر تعريفى که يهوديان از جامعه آرمانى خود دارند، اين مسائل تا حدودى حل شده وچون امور معنوى اهميت مى يابد. اين امور هم توسط برخى اقدامات ماشيح حل مى شود؛ زيرا آن زمان، بدى ها از دل مردم زدوده شده وخوبى ها در نهاد آدمى فعال مى شود. به همين دليل، بسيارى از خواسته هاى مردم نيز از بين مى رود؛ زيرا قناعت وديگر خصلت هاى خوب، در دل مردم جاى گرفته وآنان، با افزايش حکمت وعلمشان، سعادت نهايى را دنبال مى کنند.
۱-۱-۳. تصريح وتأمين منافع
فرايند سياسى، هنگامى آغاز مى شود که منافعى كه بيان يا تصريح شده اند، به صورت سياست هاى نظام مطرح گردند. دراين مرحله، خط مشى هاى حکومت، مد نظر قرار مى گيرد. اين، يکى از مهم ترين اقدماتى است که حکومت ها براى شهروندان خود انجام مى دهند.
بنابر کتب يهود، آن زمان، صلح وصفا وصميميت بر زمين حاکم شده وهمه ى انسان ها نام خدا را خوانده واو را عبادت مى کنند؛ مشکلات بشر حل شده وصلح پايدارى در سراسر جهان پديد مى آيد به گونه اى که آمده است:
جهان آينده، مانند جهان کنونى نخواهد بود. در جهان کنونى، انسان، هنگام شنيدن خبر هاى خوش مى گويد: (بلند مرتبه است خدايى که نيک است ونيکى مى کند) وهنگام استماع خبر هاى بد، بايد بگويد: (بلند مرتبه است داور حقيقى)؛ ولى در جهان آينده، فقط خواهد گفت: (متبارک است خدايى که نيک است ونيکى مى کند).(۳۶)
از طرفى، صلح وصفا هم براى گسترش رفاه مردمان آن روزگار برقرار مى شود؛ به گونه اى که صلح، سراسر جهان را فرا گرفته وفقر برچيده مى شود. ملت ها، ابزار ويرانگر خود را به ابزار سازنده مبدل خواهند ساخت وتمام مردم، دوستدار يک ديگر وفضيلت طلب خواهند شد؛(۳۷) به گونه اى که در کتاب يهود آمده است:
او صلح را براى قوم به ارمغان مى آورد. تمام ابزار هاى جنگى، لباس ها وچکمه هاى سربازان از بين مى رود.(۳۸)
نيز در اشعيا آمده است كه، آنان ابزار جنگى خود را به قيچى هاى شاخه زنى تبديل مى كنند وديگر جنگى رخ نمى دهد.
پس، از مجموع مطالب عهد عتيق در اين باره مى توان فهميد که از آن جا که اين حکومت، يک حکومت آرمانى است، ديگر نيازى به استفاده از وسايل ارتباط جمعى واحزاب براى آگاه كردن حکومت از نياز هاى مردم نيست؛ بلکه تأمين خواسته هاى مادى، از اولين مسائلى است که با ورود به آن دوره، حل گرديده واولويت به مسائل معنوى داده مى شود؛ چرا که نياز هاى اساسى مردم در آن دوره ومنافع آن ها به بهترين گونه تامين مى شود. مردم، از آن جا که به دنبال فضيلت هستند، از بعضى منفعت هاى مادى چشم پوشيده وبه قدر نياز، بهره مى برند.
۲-۱-۳. اجراى سياست ها وقضاوت
در اين مرحله، سياست هاى حکومت، به صورت قانون درآمده، در جامعه اعمال مى شود وسپس پيامد هاى آن ها مورد بررسى قرار مى گيرد.
اشعياى نبى به خوبى به بيان سياستگذارى ماشيح در آن دوران پرداخته وبيان مى کند که آن زمان، بساط ظلم وستم برچيده خواهد شد، عدالت گسترش خواهد يافت وفقر اقتصادى از ميان خواهد رفت. همچنين نيازمندى هاى مادى ومعنوى مردم تامين خواهد گرديد، همگان به اخلاق حميده آراسته خواهند شد وپرده هاى ظلمت وتاريکى کنار خواهد رفت ومردمان، در ناز ونعمت زندگى خواهند کرد:
برگزيدگان من، از عمل دست هاى خود، بهره خواهند برد، زحمت بيجا نخواهند کشيد، اولاد به سبب اضطرار، نخواهند زاييد؛ زيرا که اولاد، برکت يافتگان خداوند هستند وذريه ى ايشان، با ايشانند وقبل از آن که بخوانند، من جواب خواهم داد).(۳۹)
پس با وجود تکامل در اين حکومت، ديگر در زمينه وضع قوانين مشکلى وجود ندارد وماشيح، خود فرامين الهى را وضع کرده، باکمک کارگزاران خود، به اجرا گذارده ومورد قضاوت قرار مى دهد.
اشعيا در کتاب خود، قضاوت را اين گونه مطرح مى کند:
بلکه مسکينان را به عدالت، داورى خواهد کرد وبراى مظلومان زمين، به راستى حکم خواهد نمود. شريران را به نفخه ى لب هاى خود خواهد کشت. کمربند کمرش، عدالت خواهد بود وکمربند ميانش، امانت. گرگ، با بره سکونت خواهد داشت وپلنگ، با بزغاله خواهد خوابيد وگوساله وشير پروارى، با هم وطفل کوچک، آن ها را خواهد راند.گاو با خرس خواهد چريد وبچه هاى آن ها با هم خواهند خوابيد. شير، مثل، گاو کاه خواهد خورد وطفل شيرخوار، بر سوراخ مار، بازى خواهد کرد وطفل از شير باز داشته شده، دست خود را بر خانه افعى خواهد گذاشت. در تمام کوه مقدس من، ضرر وفسادى نخواهند کرد.(۴۰)
اين سخن، به خوبى نشان مى دهد که آن زمان، عدل وداد، چنان گسترش مى يابد که جانوران ودرندگان، با هم سازش کرده وکنار يک ديگر زندگى مى کنند وحکومت ماشيح ورفتار او، به گونه اى است که ديگر ضرر وزيانى به هيچ موجودى نمى رسد. در عين حال، ماشيح، با عدالت خود به خوبى به اداره امور پرداخته واز هرگونه کم وکاستى جلوگيرى مى شود؛ زيرا ورهبرى آرمانى است که از همه امور به لطف الهى آگاه شده وجلوى زيان را مى گيرد.
در کتاب دانيال، آمده است، زمانى که ورويايى مى بيند وبه دنبال فهم آن است، جبرئيل به پيش ومى آيد وروياى ورا اين گونه تفسير مى کند:
اى پسر انسان! بدان که اين رؤى، روز بازپسين را آشکار مى کند … . پادشاهى با چهره مغرور که گشودن معماها داند، بر خواهد خاست، قدرتش فزونى خواهد گرفت-ليک نه به قدرت خود او- تباهى هاى شگفت به بار خواهد آورد، در کار هاى خويش کام خواهد يافت، قدرتمندان را نابود خواهد ساخت وبه هوشمندى او، خيانت در دستانش کامياب خواهد شد.(۴۱)
بر اين اساس، با قدرتى که ماشيح دارد وبا اقدامات او، مشکلات بر طرف مى شود. در باب عدالت عالم گير ونيز سخنان بسيارى به چشم مى خورد. در مزمور، اين گونه آمده است:
زيرا به قوم خود ومقدسان خويش، به سلامتى خواهد گفت تا به سوى جهالت بر نگرديد. راستى، از زمين واز آسمان، به عدالت خواهد نگريست. خداوند چهره هاى نيکو خواهد بخشيد وزمين، محصول خود را خواهد داد وعدالت، پيش روى وخواهد خراميد.(۴۲)
پس با اين حساب، وعلاوه بر اين که به خوبى امور حکومت وجامعه را کنترل مى کند، با توجه به خواسته ها ونياز هاى مردم برنامه ريزى کرده وعدالت را سرلوحه خود قرار مى دهد؛ به گونه اى که از جمله خصال پسر انسان يا مسيحا را نقش ودر داورى جهانى نام برده اند، که گاه، منزلتى شبيه منزلت خدا به ومى دهد. در مزمور، قضاوت شايسته ورا به خوبى بيان مى کند:
قوم ها را به انصاف داورى خواهد كرد. آسمان، شاد وزمين، مسرور مى شود، دريا وپرى آن، غرش نمايند. صحرا وهر چه در آن است،به وجد آيد. آن گاه همه ى درختان جنگل ترنم خواهند كرد به حضور خداوند؛ زيرا که مى آيد؛ زيرا که براى داورى جهان مى آيد. آسمان ها، عدالت ورا اعلام مى کنند وهمه ى قوم ها، جلال ورا مى بينند.(۴۳)
و بدين گونه، ودر جهان، به قضاوت مى پردازد.
۲-۳. کارويژه هاى سيستمى
کار ويژه هاى سيستمى، از ديگر کارويژه هاى تشکيل دهنده نظام سياسى يا حکومت است که در سياست هاى نظام، دخالت مستقيم ندارد؛ ولى در تغيير يا حفظ نظام، نقش اساسى داشته ومواردى چون جامعه پذيرى يا شيوه فهم قواعد، چگونگى انتخاب ياران وکارگزاران حکومت ونحوه جريان يافتن ارتباطات واطلاعات در جامعه را دربر مى گيرد.
۱-۲-۳. جامعه پذيرى
يکى از مسائلى که در حکومت آرمانى يهود براى رشد وتعالى مردم لازم است، جامعه پذيرى يا چگونگى يکى شدن مردم با فرهنگ وآموزش هايى است که جامعه به مردم مى دهد وبدين وسيله آنچه مورد نظر حکومت است، در مردم درونى مى کند. آن زمان، حکومت، زمينه مطلوب براى کسب کمال اخلاقى وعقلانى را فراهم مى کند که اين امر، لازمه تشکيل حکومت آرمانى است.
ابن ميمون، فيلسوف ودانشمند يهودى معتقد است آنچه عصر مسيحا را ممتاز مى سازد، دانش الهى ودين است، نه مواهب ومعجزات طبيعي؛ به گونه اى که بزرگ ترين نعمت آن روزگار در نظر واين است که انسان، خواهد توانست فارغ از موانع جنگ وستيز، تمام وقت خود را وقف مطالعه حکمت وعمل به شريعت الهى کنند. وعلم، حکمت وحقيقت را از ويژگى هاى آن دوران شکوهمند دانسته ومعتقد است که خود مسيحا، از سليمان، حکيم تر وتقريباً به عظمت موسى خواهد بود. وکلمه ى خدا را به همه خواهد آموخت وهمه ى امت ها به وگوش فرا خواهند داد.(۴۴)
در بخشى از وقايع عصر گئول(۴۵) يا دوره نجات نهايى نيز به درک الهيت وآگاهى واقعى از وجود خداوند اشاره شده است ودر (يرمى) هم آمده است که خداوند مى فرمايد:
پس از آن ايام، دانش خود را در نهاد آن ها گذارده وتعاليم خود را بر قلب آن ها خواهم نوشت؛ به گونه اى که ديگر کسى همنوعش را تعليم نخواهد داد که خدا را بشناسيد؛ زيرا همه انسان ها مرا خواهند شناخت، از کوچک ترين تا بزرگ ترين آنها.(۴۶)
در حبقوق نيز بر اين امر تاکيد شده است: (زمين، از دانش الهى وشناخت جلال ومملو خواهد شد؛ همانند آب هايى که دريا را مى پوشاند).(۴۷)
نيز در اشعياء آمده است: (جهان، از معرفت خداوند پر خواهد شد؛ مثل آبهايى که دريا را مى پوشاند).(۴۸)
با اين اوصاف، مى توان گفت: در آن زمان، چنان تحول عظيم علمى وفرهنگى به وجود مى آيد که همه مردمان، به خداى يگانه ايمان خواهند آورد. نيز در هاى رشته هاى گوناگون علم ودانش به روى انسان ها گشوده مى شود، سطح معلومات بشرى بالا مى رود وراهى را که بشريت در طول تاريخ در هزاران سال پيش به دنبال آن بوده، در زمان کوتاهى مى پيمايد؛ چرا که عقل ها کامل وانديشه ها شکوفا مى شود وکوته بينى وتنگ نظرى از بين رفته وانسان ها، به کمال وبلوغ عقلى مى رسند.(۴۹) در اين زمان، امت ها همه متحد شده وهمگى همدوش هم به دنبال پرستش خداوند هستند:
زيرا که آن زمان، به ملت ها زبان پاک وروشنى خواهم داد، تا جميع ايشان اسم خدا را بخوانند ويک دل ويک دوش ورا عبادت کنند.(۵۰)
در بخش هاى گوناگون از کتاب مقدس، بر اتحاد ويکى شدن قوم ها ومردم همه جهان تأکيد شده است؛ اما در برخى روايات کتب مقدس نيز صهيون يا اورشليم، تنها منبع الهام دينى معرفى شده است. جايى آمده است: (بياييد تا به کوه خداوند وخانه خداى يعقوب برآييم، تا طريقت هاى خويش را به ما تعليم دهد وبه راه هاى وى سلوک كنيم؛ زيرا شريعت از صهيون وکلام خداوند از اورشليم صادر خواهد شد).(۵۱)
بنابراين بايد گفت: همه ى علوم ودانش هاى الهى، آن زمان مورد توجه قرار گرفته ومردم به دنبال کمال هستند. در چنين شرايطى، مردم به يکرنگى رسيده وجامعه ى آرمانى شکل مى گيرد. حال اگر چه صهيون واورشليم، تنها مکان هاى تعليم مردم هستند، بنابر اعتقاد يهود، تمام مردم، بدان سو حرکت مى کنند، تا تعاليم لازم را فرا گرفته وبه راه هاى سلوک دست يابند.
۲-۲-۳. گزينش کارگزاران
از ديگر مسائلى که در کارويژه سيستمى مورد توجه قرار مى گيرد، گزينش کارگزاران است. کسانى که قرار است جامعه آرمانى را به رهبرى ماشيح اداره کرده وياوران ودر کنترل جامعه باشند، مسلماً بايد داراى ويژگى هاى خاصى باشند. در واقع، آن ها برگزيدگان خدا هستند؛ نه اين که همچون حکومت هاى امروزى از طريق راى گيرى يا عوامل ديگر بر سر کار آمده باشند، در اشعياء آمده است:
و قوم تو، همگى عادل ونيکوکار خواهند بود وبراى هميشه، زمين را به ميراث خواهند برد.(۵۲)
در مزمور هم اينگونه آمده است:
اما منتظران خداوند، وارث زمين خواهند بود؛ اما حليمان، وارث زمين خواهند شد واز فراوانى سلامتى، متلذذ خواهند شد.(۵۳)
بنابراين، مى توان فهميد کسانى که در حکومت ماشيح خدمت مى کنند، افرادى هستند که خدا، آن ها را براى اين مقام برگزيده واز زشتى ودورويى برکنار بوده، به دنبال خدمت به ماشيح وجامعه آرمانى هستند. در مکاشفه ى عزرا آمده است:
عبد من، مسيحا ظاهر خواهد شد همراه آنانى که در ايشان، نفس انسانى است.(۵۴)
با اين حساب، وهمراهانى با خود دارد که لزوماً معادل مردم آسمانى يا فرشتگان نيست وممکن است برخى افراد سعادتمند زمينى ورا همراهى کنند؛ افرادى که به علت تقدسشان واعمالشان در اين دنى، برگزيده بوده وافتخار همراهى منجى يهود را براى کمک به ودر هدايت جامعه دارند. البته بسيارى از آنچه خدا براى جامعه آرمانى انجام مى دهد، به سبب وجود همين کارگزاران وبرگزيدگان است وخود اين افراد، زمينه ساز ظهور هستند وامکان ظهور را برقرار مى کنند:
ومن آسمان را دگرگون مى سازم وآن را برکت ونور خواهم داد ومن زمين را دگرگون خواهم ساخت وآن را برکت خواهم داد ومن برگزيدگانم را بر روى آن سكونت خواهم داد؛ اما گناهکاران وشروران، بر روى آن، قدم نخواهند گذاشت.(۵۵)
با اين حساب، کارگزاران در حکومت ماشيح، کسانى هستند که از سوى خدا برگزيده شده اند. مسلماً چنين افرادى، جز تلاش براى سعادت جامعه آرمانى، هدف ديگرى را دنبال نخواهند کرد.
۳-۲-۳. ارتباط گيرى
بررسى چگونگى جريان روابط ميان بخش هاى مختلف جامعه نيز در کارويژه سيستمى مى گنجد؛ زيرا ارتباطات، از امورى است که شايد مستقيماً در ساختار يک جامعه تاثير گذار نباشد، ولى در موفقيت يک نظام سياسى نقش اساسى دارد. مسلماً در جامعه آرمانى، اين امر به بهترين وجه تحقق مى يابد. اين امر، در مکاشفه عزرا، اين گونه توصيف مى شود:
آن روز، نه خورشيد خواهد بود ونه ماه ونه ستارگان، نه ابر ونه رعد ونه برق، نه باد ونه هوا، نه تاريکى ونه شامگاهان ونه بامدادان، نه تابستان ونه بهار، نه پاييز ونه زمستان، نه يخبندان ونه سرما، نه تگرگ ونه باران وشبنم، نه ماه ونه شب ونه سپيده دم، نه تابش ونه درخشش ونه روشنايى، مگر تنها جلال وشکوه خداى بلند مرتبه که به وسيله آن همگان هر آنچه در پيش رويشان نهاده شود، مشاهده خواهد کرد؛ زيرا آن روز، مانند هفته ساله(۵۶) خواهد بود.(۵۷)
پس آن زمان، به راحتى مى توان با ديگران ارتباط برقرار کرد؛ زيرا چشمان بينندگان، تار نخواهد شد وگوش هاى شنوندگان به خوبى خواهد شنيد وهمگى به معرفت دست مى يابند. در اشعياء آمده است حتى کسانى که نمى بينند ونمى شنوند، آن زمان، بينا وشنوا خواهند شد:
آن گاه چشمان کوران باز خواهد شد وگوش هاى کران، مفتوح خواهد گرديد. آن گاه لنگان، مثل غزال، جست وخيزخواهند كرد وزبان گنگ، خواهد سراييد.(۵۸)
با اين حساب، ديگر براى ارتباط بين حکومت ومردم (با توجه به اين که همه ى مردم جهان يک امت خواهند شد وگستردگى چنين جامعه اى بى نظير است) ديگر مشکلى وجود ندارد وعلاوه بر بينايى وشنوايى همه افراد، رفت وآمد نيز به راحتى صورت مى گيرد: (اما آنان که منتظر خداوند مى باشند، قوت تازه خواهند يافت ومثل عقاب، پرواز خواهند کرد؛ خواهند دويد وخسته نخواهند شد).(۵۹)
با وجود اين قدرت، ديگر مشکلى در روابط اجتماعى ومسائل ناشى از آن، وجود نخواهد داشت وروابط ميان افراد، گروه ها، حکومت کنندگان وحکومت شوندگان، به راحتى صورت مى گيرد. ماشيح نيز در جايگاه ناجى ورهبر اين جامعه، از قدرتى فراتر بهره مند است؛ به گونه اى که براى داورى وقضاوت از وجود شاهد بى نياز است:
(موافق رؤيت چشم خود داورى نخواهد کرد وبر وفق سمع گوش هاى خود تنبيه نخواهد نمود؛ بلکه مسکينان را به عدالت، داورى خواهد کرد).(۶۰)
پس وبر اساس حق وواقع حکم مى کند وديگر به شاهد وبينه نيازى ندارد؛ چون حقيقت براى وآشکار است ومسلماً در اين شرايط، به کسى ظلم نشده ودر حق کسى اشتباه صورت نمى گيرد ورهبر جامعه، علاوه بر اين که از مشکلات جامعه آگاه است، جلوى رواج ظلم وستم را هم مى گيرد.
۳-۳. کارويژه هاى سياستگذارى
سومين دسته از کارويژه هاى نظام سياسى، مربوط به برونداد هاى نظام يعنى نمود هاى اجرايى فرايند سياسى است. اين کارويژه ها را کارويژه هاى سياستگذارى مى خوانيم که در واقع، همان اثرات اساسى وارد بر جامعه، اقتصاد، وفرهنگ هستند. اين بروندادها، در واقع انواع سياست هاى عمومى است که دولت براى دستيابى به اهدافش اتخاذ مى کند؛ آنچه مربوط به استخراج، توزيع وتنظيم منابع در يک جامعه توسط حکومت است.
۱-۳-۳. استخراج منابع
منظوراز استخراج منابع، چگونگى به دست آوردن احتياجات وخواسته هاى مادى لازم براى رفع نياز هاى جامعه است.
مسلماً وقتى قوم يهود، در حکومت آرمانى خود مشکلى را از جهت دولت واقدامات آن در حکومت ماشيح نمى بينند، درباره ى برآورده شدن خواسته ها ونيازها وآنچه که نياز مردم آن دوران را تامين مى کند نيز کمبودى احساس نمى کنند؛ به طورى که برقرارى صلح وامنيت که از برونداد هاى نظام واز نياز هاى عمده ى مردم است، به بهترين گونه در آن زمان تامين مى شود؛ چنان که آمده است:
آن روز، براى ايشان با حيوانات صحرا ومرغان هوا وحشرات زمين، عهد خواهم بست وکمان وشمشير وجنگ را از زمين خواهم شکست وايشان را به امنيت خواهم خوابانيد.(۶۱)
آنچه در کتب عهد عتيق بيان شده دليل اين مدعا است. در هر حال، گروهى از انديشوران يهودى، بر جنبه ى معنوى حکومت آرمانى تاکيد داشته اند؛ اما براى ايجاد اميدوارى در عموم مردم، از بيان نعمت هاى مادى آن دوران غفلت نورزيدند. البته افسانه ها واسطوره هايى نيز در اين رابطه بين يهوديان شايع شده است. در پيشگويى هاى عاموس درباره ى وفور نعمت آمده است:
ايشان، شهر هاى مخروب را بنا كرده، در آن ها ساکن خواهند شد. تاکستان ها غرس کرده، شراب آن ها را خواهند نوشيد وباغ ها ساخته، ميوه آن ها را خواهند خورد.(۶۲)
اين امر، دليل اعتقاد يهوديان به آبادانى وسرسبزى اسرائيل در آن دوران است. در حزقيال نيز آمده است:
شما را از تمام ناپاکى ها وپليدى هايتان نجات مى دهم. غله را بارور نموده وآن را زياد خواهم کرد وديگر براى شما قحطى قرار نخواهم داد.(۶۳)
در برخى متون هم نعمت ها را بر شمرده وبدين وسيله، وفور نعمت آن دوران را به بنى اسرائيل گوشزد مى کند؛ چنان که آمده است:
خرمن شما، به قدرى زياد خواهد بود که کوبيدن آن، تا هنگام چيدن انگور ادامه خواهد داشت. وانگور شما به قدرى فراوان خواهد بود که چيدن آن، تا کاشتن بذر طول خواهد کشيد. خوراک کافى خواهيد داشت ودر سرزمين شما، صلح وآرامش خواهم بخشيد وشما با خاطرى آسوده به خواب خواهيد رفت.(۶۴)
بر اين اساس، وضعى که جهان تحت نظر ماشيح خواهد داشت، به بهترين وجه توصيف شده است. نيروى بارورى طبيعت، تا ميزانى شگفت انگيز ومعجزه آسا فزونى خواهد يافت. در اين ميان، درباره ى چگونگى بعضى محصولات نيز توصيفاتى در کتب يهود يافت مى شود.
در دوران ماشيح، انسان، يک حبه انگور را با گارى يا قايق مى آورد وآن را گوشه خانه خود مى گذارد واز آن به قدر يک خم بزرگ، آب انگور مى گيرد وبقاياى آن را در آشپزخانه مى سوزاند ويک حبه انگور که سى پيمانه شراب ندهد، يافت نخواهد شد.(۶۵)
آن زمان، غلات نيز سريع رشد مى کنند، همچون درختان که ظرف مدتى کوتاه ميوه خواهند داد. به نقل از ربى يوسه آمده است:
در زمان ماشيح، غلات، در پانزده روز به عمل خواهد آمد ودرختان، در مدت يک ماه ميوه خواهند داد.(۶۶)
يا چنان که گفته مى شود:
در لبنان، گندم ها به خواست خدا، به بلندى درخت خرما خواهند شد وباد، براى پربار ومرغوب شدن آن خواهد وزيد، ودانه هاى گندم، مانند دو قلوه گاو، بزرگ ودرشت است.(۶۷)
حتى گفته مى شود:
در جهان ماشيح، در سرزمين اسرائيل، گرده هايى از عالى ترين آرد وپارچه هايى از نفيس ترين پشم در زمين خواهد روييد.(۶۸)
در حزقيال نيز مواردى اين چنين ذکر شده است:
درختان را وادار مى کند هر ماه ميوه آورند وانسان از آن ميوه ها مى خورد وشفا مى يابد. بر لب آن نهر (نهرى که در اورشليم جارى است وهر کس، به واسطه ى آن، شفا خواهد يافت) در اين طرف وآن طرف، هر نوع درخت خوراکى خواهد روييد که برگ آن، پژمرده نخواهد شد وميوه اش تمام نخواهد گشت وهر ماه، ميوه اى تازه خواهد آورد؛ زيرا آبش از مَقدِس جارى مى شود وميوه ى آن، براى خوراک وبرگ آن، براى علاج وشفا خواهد بود).(۶۹)
علاوه بر اين موارد که وفور نعمت وآبادانى را بيان مى کند، درباره ى استفاده از معادن وذخاير آن ها نيز مطالبى ذکر شده است. در کتاب طوبيت آمده است:
اقوام بسيارى، به نام خداونداز ج هاى دور با دست هاى پرخواهندآمد. بنى اسرائيل، شکوهمند خواهد شد.(۷۰)
ودر ادامه آمده است:
زيرا اورشليم با ياقوت کبود، زمرد وسنگ هاى گرانبها بنا خواهد شد، وديوارها، برجها وحصار هاى آن، از زر ناب خواهد بود. خيابان هاى اورشليم، از ياقوت کبود وآتشى وسنگ هاى اوفير مفروش خواهد گرديد.(۷۱)
در کتاب اشعيا نيز اين گونه آمده است:
اينک، من سنگ هاى تو را از سنگ سرمه نصب خواهم کرد وبنياد تو را با سنگ هاى ياقوت کبود خواهم نهاد. شيشه هاى پنجره هايت را از لعل، دروازه هايت را از سنگ هاى ياقوت آتشى وتمام حدودت را از سنگ هاى گران قيمت خواهم ساخت.(۷۲)
پس منابع زمينى در حد فراوان استخراج شده ومورد استفاده قرار مى گيرند.
در دين يهود، علاوه بر اين موارد، نکاتى ديگر نيز درباره ى گسترش منابع ووفور آن ها ذکر شده است که همگى بر گسترش رفاه وآسايش تکيه دارند. البته بايد گفت وعده هاى بعضى از ربانيون درباره ى بعضى از موارد، همچون لباس هاى دوخته ونان هاى پخته که زمين توليد خواهد کرد يا مواردى شبيه اين، تعبيرهايى کاملاً مجازى هستند که بر آسان شدن تحصيل معاش در آن دوره دلالت دارند وهمگى، به دنبال نشان دادن وفور نعمت وگسترش رفاه در آن زمان است.
۲-۳-۳. عملکرد تنظيمى وتوزيعى
در اين عملکرد، تقسيم منابع واعمال کنترل بر رفتار افراد وگروه هاى موجود در جامعه، مورد توجه قرار مى گيرد.
درباره ى تنظيم وتوزيع منابع بر اساس آنچه که از عدالت ومساوات ماشيح ذکر شده است، بعيد به نظر مى رسد منابع به خوبى کنترل نشود؛ بلکه با وجود چنين حکومتى، به اعتقاد يهود، ديگر نه تنها بى عدالتى در رابطه با مردم وجود ندارد؛ بلکه منابع نيز با کنترل حکومت تنظيم مى شود. خود ماشيح وياران ودر نقاط مختلف جهان با عدالت ودرستکارى در جهت سعادت ورفاه مردم مى كوشند وبه خوبى بر رفتار افراد وگروه ها وبه ويژه کارگزاران حکومت، در جهت هرچه بهتر شدن اوضاع رفاهى مردم نظارت دارند: (بلکه بر اساس عدالت، حکم مى کند وداد ضعيفان را مى ستاند).(۷۳)
پس به واسطه ى برنامه ريزى ماشيح، امور به خوبى واز جهات مختلف تنظيم وکنترل شده وبين همه ى امت ها تقسيم مى گردد، تا هيچ گله وشکايتى صورت نگيرد وهمه، از نعمات الهى بهره مند شوند. در اشعيا آمده است:
تو را حفظ كرده، عهد قوم خواهم ساخت، تا زمين را مأمور سازى ونصيب هاى خراب شده را تقسيم كنى.(۷۴)
بنابراين علاوه بر گسترش ووفور منابع زمينى، اين منابع، به خوبى بين همه مردم جهان توزيع مى گردد وهمه، از اين الطاف الهى بهره مند مى شوند.
نتيجه
بنابر آنچه که از متون يهود حاصل شد، در اين دين، توجه ويژ ه اى به مسأله ى ظهور موعود وحکومت ووجود دارد وهمواره طى سال هاى طولانيِ آوارگى ومشکلات، اين مسأله توسط علماى دين يهود مورد تاکيد قرار گرفته وهمواره يهوديان را به آيند ه اى روشن نويد داده است. در اين پژوهش، سعى شد به حکومت آرمانى يهود که با ظهور ماشيح آغاز گرديده وبه بهبود اوضاع واحوال مردم جهان، به ويژه يهوديان منجر شده ودر نهايت، سکونت در سرزمين موعود ورسيدن به سعادت را دنبال مى کند، بپردازيم؛ چرا که مطابق متون يهود، اين دوران، همراه صلح وامنيت، وفور نعمت وگسترش رحمتِ خداى بنى اسرائيل بر آدميان است. يهوديان، در انتظار چنين دور ه اى به سر مى برند واز ابتداى تاريخ خود تا کنون، همه گونه رنج وحقارت را براى رسيدن به چنين دور ه اى تحمل کرده اند. آنان، اين آرزو را هميشه با خود همراه کرده اند که روزى بيايد كه موعود يهود آن ها را از همه ى سختى هاى تاريخ رهانيده ودر سرزمين خودشان، سكونت دهد.
پى نوشت ها:
ــــــــــــــــــــــ
(۱) فرهنگ وبينش يهود، چاپ چهارم، تهران: سال اول متوسطه انجمن کليميان، ۱۳۸۴ش، ص۳۰.
(۲) همان، چاپ سوم، تهران: سال سوم متوسطه انجمن کليميان، ۱۳۸۴ش، ص ۴۵.
(۳) ايمانوئل شوحط، (ماشيح: ناجى جهان)، ماهنامه بينا، سال اول، شماره ۴، ۱۳۷۸ش، ص ۱۶.
(۴) جوليوس کرينستون، انتظار مسيحا در آيين يهود، حسين توفيقى، قم، مرکز مطالعات وتحقيقات اديان ومذاهب، ۱۳۷۷ش، ص۱۳.
(۵) آبراهام کهن، خدا ـ جهان ـ انسان وماشيح در آموزه هاى يهود، امير فريدونى گرگانى، نخست، تهران، دانش پژوه، ۱۳۸۲ش، ص۲۵۷.
(۶) اسد الله آژير، منجى موعود در يهوديت ومسيحيت، قم، مرکز اديان، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۶و۱۲۱.
(۷) عهد عتيق، سِفر پيدايش، باب۷، بند۲.
(۸) منجى موعود در يهود ومسيحيت، ص۱۱۹.
(۹) همان.
(۱۰) عهد عتيق، زکرى، باب۱۳، بند۹.
(۱۱) عهد عتيق، سفرخروج، باب۱۳، بند۳۳.
(۱۲) همان، باب ۲۲، بند۳۱.
(۱۳) منجى موعود در يهوديت ومسيحيت، ص۱۲۱.
(۱۴) عهد عتيق، اشعياء، باب۹، بند۶.
(۱۵) همان، ميكا، باب۵، بند۴.
(۱۶) همان، اشعياء، باب۹، بند۵.
(۱۷) جوليوس کرينستون، انتظار مسيحا در آيين يهود، ص۳۲و۱۷۲.
(۱۸) عهد عتيق، ارمى، باب۲۳، بند۵.
(۱۹) همان، اشعى، باب۱۱، بند ۱ و۴.
(۲۰) Messiah.
(۲۱) عبدالوهاب المسيرى، دائره ى المعارف يهود، يهوديت وصهيونيسم، ج۵، تهران، مطالعات پژوهش هاى خاورميانه، ۱۳۸۳ش، ص۳۱۹.
(۲۲) عهد عتيق، زکرى، باب۶، بند۱۳.
(۲۳) همان، اشعى، باب۱۱، بند۵.
(۲۴) عهد عتيق، اشعياء، باب۴۳، بند۶.
(۲۵) عهد عتيق، حزقيال، باب۶۰، بند ۱ تا۲۰.
(۲۶) همان، اشعياء، باب۶۰، بند۱ تا ۲۰.
(۲۷) عبدالوهاب المسيرى، دائره ى المعارف يهود، ص ۳۱۹.
(۲۸) عهد عتيق، مزامير سليمان، باب۱۷، بند۲۸ و۳۰.
(۲۹) همان، صفنى، باب۳، بند ۱۲ و۱۳.
(۳۰) همان، اشعى، باب۲، بند ۲ و۴.
(۳۱) اپوكريفاى عهد عتيق، اول اخنوخ، باب۶۸، بند۸.
(۳۲) عهد عتيق، اشعى، باب۹، بند۷.
(۳۳) همان، مزامير، باب۷۲، بند۷.
(۳۴) همان، مزمور، باب ۳۷.
(۳۵) همان، اشعى، باب۴۲، بند۴.
(۳۶) همان، پساحيم، ۵۰الف.
(۳۷) عبدالوهاب المسيرى، دائره ى المعارف يهود، ص۳۱۹.
(۳۸) عهد عتيق، اشعى. باب۹، بند۴.
(۳۹) عهد عتيق، اشعياء، باب۶۵، بند ۲۳ و۲۵.
(۴۰) عهد عتيق، اشعياء، باب۱۱، بند ۱ و۹.
(۴۱) پيروز سيار، کتابهايى از عهد عتيق، تهران، نشر نى، ۱۳۸۰ش، ص۶۸۰.
(۴۲) عهد عتيق، مزمور۸۵، بند ۸ و۱۲.
(۴۳) همان، مزامير، مزمور۹۶، بند ۱۰ تا ۱۳.
(۴۴) جوليوس کرينستون، انتظار مسيحا در آيين يهود، ص۹۷.
(۴۵) منظور همان دوره آخرالزمان است.
(۴۶) ايمانوئل شوحط، ماشيح: ناجى جهان، ص۱۷.
(۴۷) همان.
(۴۸) عهد عتيق، اشعياء، باب۱۱، بند۹.
(۴۹) سيد مرتضى عسكرى، (امام مهدى در آيينه اديان)، مجموعه سخنرانى هاى اجلاس مقدماتى بررسى ابعاد وجودى، ج۱، ص۶۳.
(۵۰) عهد عتيق، صفنى، باب۳، بند۹.
(۵۱) جوليوس کرينستون، انتظار مسيحا در آيين يهود، ص۲۶.
(۵۲) عهد عتيق، اشعى،، باب۶۰، بند۲۱.
(۵۳) همان، مزامير، مزمور، ۳۷، بند۲۹.
(۵۴) همان، عزرا، باب۷، بند۲۸.
(۵۵) دوم بارک، باب۱، بند۳۰.
(۵۶) منظور هفت روز آفرينش جهان است.
(۵۷) جوليوس كرنستون، انتظار مسيحا در آيين يهود، ص۵۷.
(۵۸) ايمانوئل شوحط، ماشيح، ناجى جهان، ص۱۷.
(۵۹) عهد عتيق، اشعياءنبى، باب۴، بند۳۱.
(۶۰) همان، اشعى، باب۱۱، بند۴.
(۶۱) همان، هوشع، باب۲، بند۱۸.
(۶۲) عهد عتيق، پيشگويى هاى عاموس، باب۹، بند ۱۴ و۱۵.
(۶۳) ايمانوئل شوحط، ماشيح، ناجى جهان، ص۱۷.
(۶۴) عهد عتيق، سفر لاويان، باب۲۶، بند ۵ تا ۷..
(۶۵) عهد عتيق، كتوبوت، باب ۱۱۱.
(۶۶) آبراهام كهن، خدا ـ جهان ـ انسان وماشيح در آموزه هاى يهود، ص۲۶۵.
(۶۷) مظفرالاسلام خان، نقد ونگرشى بر تلمود، محمدرضا رحمتى، قم، دفتر تبليغات اسلامى قم، ۱۳۶۹، ص ۶۳.
(۶۸) عهد عتيق، کتوبوت، ۱۱۱ب.
(۶۹) عهد عتيق، حزقيال، باب۴۷، بند۱۲.
(۷۰) جوليوس كرينستون، انتظار مسيحا در آيين يهود، ص۴۳.
(۷۱) همان.
(۷۲) عهد عتيق، اشعياء، باب۵۴، بند ۱۱ و۱۲.
(۷۳) عهد عتيق، اشعى، باب۱۱، بند۵.
(۷۴) لطف الله صافى گلپايگانى، وابستگى جهان به امام زمان عجل الله تعالى فرج شريف، مجموعه امامت وولايت، ج۲، ص۳۸.