حج رفتن به نيابت از آن حضرت وفرستادن نايب كه از طرف آن جناب حج كند
نويسنده: سيد محمد تقى موسوى اصفهانى
مترجم: سيد مهدى حائرى قزوينى
واين كار بين شيعيان در روزگار قديم متداول ومرسوم بوده، وبر خوبى ورجحان اين عمل - اضافه بر اين كه خود صله ونيكى ومودّت از طرف مؤمن به امام زمانش عليه السلام مى باشد - چندين روايت دلالت دارد كه در كتب علماى ما ذكر گرديده، از جمله: اخبارى است كه در استحباب حج به نيابت از مؤمنين به طور مطلق آمده وفضيلت آن بيان شده است، مانند:
۱ - روايت ابن مسكان كه در كافى از حضرت امام صادق عليه السلام آمده كه راوى گويد: به آن حضرت عرضه داشتم: كسى از سوى شخص ديگرى حج به جاى مى آورد چقدر اجر وثواب براى او خواهد بود؟ فرمود: (براى كسى كه از سوى شخص ديگرى حج مى كند اجر وثواب ده حج خواهد بود).(۱)
۲ - شيخ صدوق در كتاب (من لا يحضره الفقيه) از امام صادق عليه السلام روايت آورده كه از آن حضرت سؤال شد درباره شخصى كه از سوى شخص ديگرى حج به جاى آورد آيا چيزى از اجر وثواب براى او هست؟ فرمود: براى كسى كه از سوى شخص ديگرى حج به جاى مى آورد اجر وثواب ده حج هست، واو وپدر ومادر وپسر ودختر وبرادر وخواهر وعمه وعمو ودايى وخاله اش آمرزيده مى شوند، خداى تعالى رحمتش وسيع واو كريم است.(۲)
۳ - ودر كافى به سند خود از ابوبصير روايت آورده كه حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس حجّى به جاى آورد وحج خود را از سوى خويشاوندان منظور كند كه به وسيله آن او را صله نمايد، حج او كامل خواهد بود، وبراى كسى كه از سويش حج شده مثل اجر او خواهد بود، خداى - عزّوجلّ - وسعت دهنده آن اجر است.(۳)
مى گويم: اين دو حديث واحاديث ديگرى كه به خاطر رعايت اختصار نياورديم، بر استحباب نيابت در حج از سوى مؤمنين ومؤمنات - چه زنده يا مرده باشند - دلالت دارند، به ويژه اگر از خويشاوندان باشند، پس نيابت در حج از سوى مولايمان حضرت صاحب الزمان عليه السلام قدرش بالاتر وثوابش برتر است، زيرا كه آن حضرت مقامش از همه اهل ايمان بالاتر وشأن واجرش از تمامى آنان برتر است، به خصوص با ملاحظه رواياتى كه پيش تر آورديم كه تصريح دارند بر اين كه رعايت خويشاوندان رسول اكرم صلى الله عليه وآله مهم تر وبرتر وعظيم تر است.
و از جمله: رواياتى است كه دلالت دارند بر فضيلت شريك ساختن مؤمنين - به طور مطلق - در حج مستحب، كه فحواى آن روايات دلالت مى كند بر استحباب حج تمام از طرف هر فرد مؤمنى به طريق اولى، پس از روايات ظاهر مى شود كه حج به جاى آوردن از سوى امام مؤمنين از همه سزاوارتر وبهتر است، مانند:
۱ - روايت محمد بن الحسن كه در كافى وغير آن آمده از حضرت ابوالحسن موسى بن جعفر عليه السلام كه فرمود: حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: (اگر هزار تن را در حج خود شريك گردانى براى هر كدام از آنان حجّى خواهد بود بى آن كه از حجّ تو چيزى كاسته شود.(۴)
۲ - ودر همان كتاب به سند خود از محمد بن اسماعيل آورده كه گفت: از حضرت ابوالحسن موسى بن جعفر عليه السلام پرسيدم: چند تن را در حجّ خود شريك سازم؟ فرمود: (هر قدر كه بخواهى).(۵)
۳ - واز معاوية بن عمار از حضرت امام صادق عليه السلام آورده كه گويد: به آن حضرت عرضه داشتم: پدر ومادرم را در حجّ خود شريك سازم؟ فرمود: آرى، به درستى كه خداى عز وجل براى تو حجّى وبراى آنان حجّى قرار خواهد داد، وبه خاطر صله ات نسبت به آنان براى تو اجرى خواهد بود گفتم: آيا از طرف مرد وزنى كه در كوفه هستند طواف كنم؟ فرمود: آرى، هنگامى كه طواف را آغاز مى كنى چنين مى گويى: بار خدايا از فلانى قبول فرماى - كه از طرف او طواف مى كنى -.(۶)
مى گويم: آخر حديث تصريح دارد به اين كه منظور شريك ساختن شخص در فعل از اوّل كار است نه شريك ساختن او در ثواب پس از آن كه آن عمل را براى خودش انجام مى دهد، دقّت كنيد.
و از جمله: رواياتى است كه دلالت دارد بر نايب فرستادن امامان عليهم السلام به مكه تا از سوى ايشان حج به جاى آورد، واجرت دادنشان براى اين كار، كه از روايات خوبى نيابت در آن از سوى امام زنده سلام اللَّه عليه ظاهر مى شود، چون يقين داريم كه در اين حكم خصوصيّتى براى بعضى از امامان عليهم السلام نبوده، ونيز خصوصيّت ندارد كه نيابت فقط با اجرت انجام گيرد، بلكه كسى كه در اين عمل داوطلب شود فضيلش برتر واجرش عظيم تر است، چنان كه پوشيده نيست.
در وسائل به نقل از تهذيب شيخ طوسى به سند خود از محمد بن عيسى يقطينى آمده كه گفت: حضرت ابوالحسن الرضا عليه السلام جامه دان ها وغلامان ويك (هزينه) حج براى يونس بن عبدالرحمن، نزد من فرستاد، وما را امر فرمود كه از سوى حضرتش به حج رويم، پس در بين ما صد دينار بر سه بخش تقسيم شد...).(۷)
واز جمله: در كافى به سند خود از موسى بن القاسم بجلى آورده كه گفت: به حضرت ابوجعفر امام باقر عليه السلام عرضه داشتم: سرورم، اميدم آن است كه ماه رمضان را در مدينه روزه بدارم، فرمود: ان شاء اللَّه در آن روزه خواهى گرفت، گفتم: واميدم آن است كه روز دهم ماه شوال (از آن به قصد حج) بيرون رويم، وخداوند زيارت رسول خدا صلى الله عليه وآله وخاندان آن حضرت وديدار شما را بار ديگر روزى گرداند، بسا مى شود كه از سوى پدر شما حجّ به جاى آورم، وبسا كه از طرف پدرم، جج را انجام مى دهم، وبسا كه از طرف كسى از برادرانم، واحياناً از براى خودم حج به جاى مى آورم، پس چگونه آن را انجام دهم؟ فرمود: (حجّ) تمتّع به جاى آور. عرض كردم: من ده سال است كه مقيم مكه هستم! فرمود: (حجّ) تمتُّع به جاى آور.(۸)
مى گويم: گواهى آوردن اين حديث از دو جهت است:
يكى: گفته راوى كه: (بسا مى شود كه از سوى پدر شما حج به جاى مى آورم). وامضاى امام عليه السلام عمل او را، به ضميمه إطلاقاتى كه دلالت مى كند بر فرق نداشتن نيابت از زنده يا مرده، پس هرگاه رجحان نيابت در حج از سوى امامى كه وفات يافته تحقق يابد، رجحان نيابت از امام زنده - صلوات اللَّه عليه - نيز ثابت مى گردد.
دوم: امضاى امام عليه السلام گفته راوى را كه: (بسا كه از طرف كسى از برادرانم حج به جاى مى آورم) كه بر خوبى اين عمل دلالت دارد. اگر از امام زمانش حج را انجام دهد به طور كامل تر وبه طريق اولى پسنديده مى باشد.
واز جمله: قطب راوندى رحمه الله در كتاب الخرائج والجرائح ذكر كرده كه: ابومحمد دعلجى كه از همكى شان خوب ما، از محدثان بود، وى دو پسر داشت، يكى بنام ابوالحسن بر شيوه مستقيم، وشغلش غسل دادن اموات بود، وپسر ديگرش در كارهاى حرام، روش سبكسران را داشت، به ابومحمد وجهى پرداخت شده بود تا با آن وجه از سوى حضرت صاحب الزمان عليه السلام حجّى انجام شود، واين رسم در آن زمان بين شيعيان رايج بوده است، پس ابومحمد به پسرى كه مفاسد اخلاقى داشت مبلغى از آن پول را داد سپس به حج رفت، وچون مراجعت نمود حكايت كرد: در موقف (عرفات) ايستاده بودم كه جوان زيباروى گندمگونى را كنار خود مشاهده كردم كه مشغول دعا ونيايش وتضرع وعمل نيك است. چون بيرون رفتن مردم (از عرفات) نزديك شد روى به سوى من كرد وفرمود: اى شيخ! آيا خجالت نمى كشى؟! عرض كردم: سرور من! از چه خجالت بكشم؟ فرمود: (وجه) حجّى از طرف كسى كه مى دانى به تو داده مى شود، وتو از آن به فاسقى مى دهى كه شراب مى خورد؟ زود است كه چشمت از بين برود - وبه چشمم اشاره كرد - ومن از آن روز بيمناكم. اين مطلب را ابوعبد اللَّه محمد بن محمد بن النعمان - شيخ مفيد - نيز شنيد. راوى گفت: چهل روز از آمدنش نگذشت كه از همان چشمى كه به آن اشاره شده بود جراحتى بيرون آمد وآن چشم از بين رفت.(۹)
مى گويم: شايسته است از اول تا آخر اين حديث تدبر شود كه در آن فوايد بسيار ومطالب مهمى هست، از جمله:
۱ - خبر دادن آن حضرت عليه السلام از غيب.
۲ - اهتمام ورزيدن ومهم شمردن وجوهاتى كه مربوط به امام عليه السلام است، كه آن ها را جز به افراد صالح از مردم ندهند، زيرا كه از ابتدا تا انتهاى حديث مزبور ظاهر است كه ابومحمد از وجهى كه مربوط به آن حج بود چيزى به پسر گناهكارش پرداخته بود، نه اين كه تمام وجه آن حج را به او داده باشد، چنان كه بعضى از بزرگان پنداشته اند، پس در آن دقّت كن تا مقصود برايت روشن گردد.
۳ - زود رسيدن عقوبت به مؤمن بر انجام دادن آنچه سزاوار نيست انجام دهد، واين از سوى خداى متعال لطفى در حق او است.
۴ - امضا كردن امام عليه السلام نيابت از طرف خودش را وهمچنين نايب فرستادن به جهت انجام حج از سوى آن جنان چنان كه پوشيده نيست.
واز امورى كه كم وبيش استحباب نيابت در حج، ونايب فرستادن براى حج از سوى امام عجل اللَّه فرجه از آن ها استفاده مى شود: رواياتى است كه دلالت دارد بر استحباب طواف كردن از سوى امامان عليهم السلام، پس روايت بعدى را مطالعه كن. خداوند به من وتو احسان فرمايد.
پى نوشت ها:
ــــــــــــــــــــــ
(۱) فروع كافى، ۳۱۲:۴، باب حج به نيابت، ح ۲.
(۲) من لا يحضره الفقيه، ۲: ۲۲۳،۲۲۲، ح ۹.
(۳) فروع كافى، ۳۱۶:۴.
(۴) فروع كافى، ۳۱۷:۴.
(۵) فروع كافى، ۳۱۷:۴.
(۶) فروع كافى، ۳۱۵:۴.
(۷) وسائل الشيعه، ۱۴۷:۸، باب ۳۴، التهذيب، ۴۰:۸، باب ۳ ح ۴۰.
(۸) فروع كافى، ۳۱۴:۴.
(۹) الخرائج والجرائح، قطب راوندى:۷۳.