خاتم انبیاء از خاتم اوصیاء سخن می گوید (۱)
سید جواد حسینی
مجله مبلغان - شهریور۱۳۸۳- شماره ۵۸
در بین انبیاء، از ظهور وقیام هیچ پیامبری بسان پیامبر آخرالزمان حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه وآله) سخن به میان نرفته است. از حضرت آدم (علیه السلام) گرفته تا نوح وابراهیم وموسی وعیسی (علیهم السلام) همه بشارت به آمدن او داده اند وهمگی از دین ومرام واوصاف وکمالات او سخن گفته اند.
در میان اوصیا (علیهم السلام) نیز هیچ وصی ای بسان خاتم اوصیا مهدی موعود (علیه السلام) در بیان وکلام انبیا وپیامبران گذشته وائمه بعد از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) مطرح نبوده است وهمه از قیام وظهور وعدالت او سخن رانده اند. حتی ادیان ابتدایی وساخته دست بشری نیز به نوعی درباره موعود جهان سخنانی را مطرح نموده اند؛ اسنها، اسلاوها، سلتها، ژرمنها، اهالی صربستان در انتظار ظهور موعودهایی به نامهای: آرتور، اودین، کالویبرک، مارکوکر الیویچ، برخص، بوریان، بورویهم بوده ومعتقدند که موعودهایشان روزی ظهور کرده، به خیانتها، نابسامانیها وجنایتهای جهان خاتمه داده، عدالت را در عالم گسترش خواهند داد.(۱)
در کتب مقدس هندوها میخوانیم: «دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلی در آخر الزمان که پیشوای ملائکه وپریان وآدمیان باشد, حق وراستی با او باشد»(۲).
وبرهمائیان میگویند: «ویشنو در میان مردم ظاهر گردد... او از همه کس قویتر ونیرومندتر است... هنگام ظهور وی خورشید وماه تاریک میشوند. زمین خواهد لرزید»(۳).
چینیان درباره منجی جهان چنین میگویند: «کریشنا ظهور کرده، جهان را نجات می دهد»(۴).
واز دیدگاه مسلک جینها: ¬«هنگامی که فساد وانحطاط وتباهی جهان را فراگیرد, شخص کاملی که آن را تیرتنگره (=نوید دهنده) گویند ظهور کرده, تباهی را از بین میبرد وصافی را از نو برقرار می سازد».(۵)
در کتب آسمانی تحریف شده انبیای گذشته, بیشتر از موعود جهانی سخن به میان آمده است که در دین مجوس به نام بهرام ایستاده (قائم) ونجات دهنده, در زبور به نام عفیق ودر صحف ابراهیم به نام حاشر ودر تورات ماشع ودر انجیل مسیح الزمان خوانده شده است.(۶)
در کتب مقدس زرتشتیان میخوانیم: «سوشیانت (نجات دهنده) دین را به جهان رواج دهد, فقر وتنگدستی را ریشه کن سازد, ایزدان را از دست اهریمنان نجات داده, مردم جهان را هم فکر وهم گفتار وهم کردار سازد». (۷)
ودر کتاب زبور به حضرت داوود منسوب است که فرمود: «قومها را به انصاف داوری خواهد کرد, آسمان شادی کند وزمین مسرور گردد, دریا غرش نماید, صحرا وهر چه در آن است, به وجد آید. آنگاه تمام درختان ترنم خواهند نمود به حضور خداوند؛ زیرا که [او] می آید...»(۸).
در تورات, کتاب مقدس یهودیان, چنین آمده است: «مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد, گرگ با بره سکونت خواهد کرد, پلنگ با بزغاله خواهد خوابید... ودر تمامی کره مقدس من ضرر وفسادی نخواهد کرد؛ زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد»(۹).
ودر انجیل متی میخوانیم: «شما نیز حاضر باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نبرید, پسر انسان می آید». و«همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر میشود, ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد بود»(۱۰).
گفتنی است که در کلام هیچ یک از پیامبران گذشته بسان پیغمبر آخر الزمان, سخن از مهدی موعود ومنجی بشر نرفته وتصویر جامع وکاملی از قیام, عدالت, حکومت واوصاف شخصی آن حضرت ارائه نشده است. آنچه در پیش رو دارید نگاهی است گذرا, به کلمات وسخنان خاتم پیامبران (صلی الله علیه وآله) درباره خاتم اوصیا, حضرت مهدی موعود (علیه السلام).
همه جا به یاد مهدی (علیه السلام)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در همه حال وهمه جا به یاد فرزند وخاتم اوصیای خود حضرت مهدی (علیه السلام) بود واز همان اوایل بعثت بانگ برمی آورد ومردم را به یاد مهدی رهنمون می ساخت وبه روزگاری سراسر نور نوید می داد ومی فرمود: «لا تَذْهَبُ الدُّنْیا حَتّی یَلِیَ اُمَّتی رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَیْتی یُقالُ لَهُ المَهْدی؛(۱۱) دنیا به پایان نرسد مگر اینکه امت مرا مردی از اهل بیت من سرپرستی (و رهبری) کند که به او مهدی گفته می شود».
ودر جایی دیگر می فرمود: «لَوْ لَمْ یَبْقِ مِنَ الدَّهْرِ اِلاّ یَوْمٌ لَبَعَثَ الله رَجُلاً مِنْ اَهْلِ بَیْتی یَمْلاَءُها عَدْلاً کما مُلِئَتْ جَوْرا؛(۱۲) اگر از عمر روزگار یک روز باقی نماند، خداوند [در آن روز] مردی از اهل بیت من را برانگیزد که عرصه زمین را لبریز از عدل کند، پس از آنکه از ستم پر شده باشد».
وآنگاه که حضرتش به معراج رفت، سفر آسمانی اش نیز با یاد ونام مهدی (علیه السلام) شیرین وزیبنده شده وخدا به او فهماند که حتی در اوج معراج ومرحله «قابَ قَوسَین أَو أدْنی» نیز باید سخن از خاتم اوصیا باشد. هنگامی که حق تعالی انوار اوصیای او را به او نشان می دهد، مهدی را می بیند که «کَاَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرّیٌ فی وَسَطِهِمْ؛ همچون ستاره ای درخشان در میان ائمه دیگر می درخشد». واین گونه به حبیب خدا خطاب می شود که نه تنها همیشه به یاد او باش؛ بلکه به او عشق بورز؛ «یا مُحمد! اَحْبِبْهُ فَاِنّی اُحِبّهُ وَاُحِبّ مَنْ یُحِبُّهُ؛(۱۳) ای محمد! او را دوست بدار که من او را دوست می دارم وهر کس که او را دوست بدارد، من [نیز] او را دوست می دارم».
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در آخرین لحظات عمر خویش نیز به یاد فرزندش مهدی (علیه السلام) بود. آن زمان که دخترش فاطمه (علیها السلام) به شدت گریه می کرد، حضرت در حالی که رو به قبله ونزدیک به حالت احتضار بود به دخترش اشاره کرد که نزدیک بیا! زهرا (علیها السلام) نزدیک رفت، پیامبر آهسته به او سخنی گفت که شادمانی در چهره او آشکار شد. در حدیث آمده است که از فاطمه زهرا (علیها السلام) سؤال شد: آن سخنی که پیامبر آهسته به تو گفت چه بود که موجب خرسندی تو گردید؟ حضرت فرمود: آنچه پدرم به من فرمود: [دو مطلب بود]: ۱. از میان اهل بیتم تو اولین کسی هستی که به من ملحق می شوی؛ ۲. دوازده امام که جانشینان من هستند، از نسل توست وآخرین آنها [مهدی موعود] انتقام تو را می ستاند.(۱۴)
مشخصات فردی مهدی (علیه السلام)
۱. همانندی با پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) سالها قبل از تولد حضرت مهدی (صلی الله علیه وآله) مشخصات فردی او را بیان نمود. آنجا که فرمود: «اَلْمَهدی مِنْ وُلْدی اِسْمُهُ اِسْمی وکُنیَتُهُ کُنْیَتی اَشْبَهُ النّاسِ بی خَلقا وَخُلْقا تَکُونُ لَهُ غَیْبَةٌ وَحَیْرةٌ تَضِلُّ فیها الاُْمَمُ ثُمّ یُقْبِلُ کالشَّهاب الثاقب، یَمْلاَءُها عَدْلاً کما مُلِئَتْ جَوْرا وَظُلْما؛(۱۵) مهدی، از فرزندان من است. نامش، نام من است، کنیه اش کنیه من [ابوالقاسم]. او شبیه ترین مردم به من در خلق وخوی است. برای او غیبت وحیرتی است که امتها در آن به گمراهی افتند، پس از آن، بسان شهاب فروزان بیاید وزمین را از عدل وداد پر کند پس از آنکه از جور وظلم لبریز شده باشد».
ودر جای دیگر فرمود: «بِاَبی وَاُمّی سَمیّی وَشَبیهی وشَبیهُ مُوسَی بن عِمْرانَ عَلیه... النّورِ...؛(۱۶) پدر ومادرم فدایش باد که او همنام من وشبیه من وشبیه موسی بن عمران است که بر او نورهایی احاطه دارد».
وهمچنین فرمود: «مَهْدیُّ اُمَّتی اَشْبَهُ النّاسِ بی فی شَمائِلِهِ وَاَقْوالِهِ وَاَفْعالِهِ؛(۱۷) مهدیِ امت من، شبیه ترین مردم نسبت به من در شمایل وسخن ورفتار است».
شاید از جمله دلایل این همه پافشاری بر همگونی حضرت مهدی (علیه السلام) با حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه وآله) این باشد که جلوی مدعیان کاذب مهدویت گرفته شود وهر کسی چنین ادعایی را مطرح نکند.
۲. فرزند علی (علیه السلام) وزهرا (علیها السلام)
حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) برای شبهه زدایی بیشتر بیان نمود که مهدی (علیه السلام) از نسل علی (علیه السلام) وزهرا (علیها السلام) می باشد؛ آنجا که می فرماید: «اِنَّ عَلیَّ بنَ اَبی طالِبٍ (علیه السلام) اِمامُ اُمَّتی... ومِنْ وُلْدِهِ القائِمُ الْمُنْتَظَرُ...؛(۱۸) به راستی علی فرزند ابوطالب، امام امت من است... واز فرزندان او قائم منتظر است...».
و یا فرمود: «اَلْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِ فاطِمةَ؛(۱۹) مهدی، از فرزند فاطمه است».
هنگامی که جناب سلمان از امام علی (علیه السلام) پرسید: مهدی از نسل کدام فرزندان شماست، فرمود: «مِنْ وُلْدی هذا وَضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَی الحُسَیْنِ؛(۲۰) از این فرزندم وبا دست مبارکش بر حسین زد».
مردی یهودی به نام نعثل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) پرسید: وصی تو کیست؟... فرمود وصی من وخلیفه من پس از من، علی (علیه السلام) وپس از او، دو نوه ام حسن وحسین وپس از حسین، نه تن از نسل حسین، امامانی نیک باشند. نعثل عرض کرد: نام آنان را برای من بازگو کن. حضرت در پاسخ فرمود: چون حسین درگذرد، فرزندش علی، وپس از او فرزندش محمد، وپس از محمد فرزندش جعفر وپس از او فرزندش موسی وپس از موسی فرزندش علی، وپس از علی فرزندش محمد وپس از محمد فرزندش علی وپس از او فرزندش حسن خواهد بود. آن حضرت (صلی الله علیه وآله) در ادامه افزود: «فَاِذا مَضَی الحَسَنُ فَبَعْدَهُ ابنُهُ الحجة بنُ الحَسَنِ بن علیّ فَهذِهِ اِثْنا عَشَرَ اِماما عَلی عَدَدِ نُقَباءِ بَنی اِسرائیل؛(۲۱) وپس از حسن، فرزندش حجة بن الحسن بن علی (علیه السلام) باشد. پس اینان دوازده امام اند به عدد بزرگان بنی اسرائیل».
غیبت طولانی وظهور حتمی
مسئله دیگری که در کلام حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه وآله) بیان شده، غیبت طولانی وحیرت آور آن حضرت است. چنان که گذشت: «...تَکُونُ لَهُ غَیْبَةٌ وَحَیْرَةٌ تَضِلُّ فیهَا الاْءُمَمُ ثُمَّ یُقْبِلَ کَالشَّهاب الثّاقِبِ؛(۲۲) او را غیبت وحیرتی باشد که امتها در آن به گمراهی افتند. پس از آن بسان شهابی فروزان بیاید».
همچنین غیبت طولانی آن امام همام (علیه السلام) را سرّی از اسرار الهی دانسته ومی فرماید: «یا جابِرُ! اِنَّ هذَا الاَمْرَ اَمرٌ مِنْ اَمْرِ الله ِ وَسِرّ مِنْ سرّ الله ِ مَطْوِیٌّ عِنْ عِبادِ الله ِ...؛(۲۳) ای جابر! همانا این امر، امری است از امر خداوند وسری است از سر الهی که بر بندگان او پوشیده است».
وگاه این موضوع را امتحانی برای مؤمنان دانسته وبیان می دارد که برای قائم غیبتی است؛ «لَیُمَحِّصَنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَیَمْحَقُ الْکافِرینَ؛(۲۴) هر آینه کسانی که ایمان آورده اند را پاکیزه می سازد وکافران را نابود می کند».
به دنبال این غیبت طولانی، ظهور حتمی است؛ غیبت وظهوری که رمز وراز بقای تشیع ونشانه حیات وزندگی آن است. خاتم انبیاء (صلی الله علیه وآله) این امر را نیز با قاطعیت تمام بیان نموده ومی فرماید: «لَوْ لَمْ یَبْقِ مِنَ الدُّنْیا اِلاّ یَوْمٌ لَطوّلَ الله تَعالی ذلِکَ الْیَوْمَ حَتّی یَبْعَثَ رَجُلاً مِنّی؛(۲۵) اگر از دنیا بیش از یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی خواهد کرد تا مردی از خاندان من را برانگیزد».
گفتنی است که این مضمون، در روایات اهل سنت نیز آمده است.(۲۶)
پاداش انتظار
بدیهی است که غیبت طولانی وظهور حتمی، نیازمند صبر وبردباری وانتظار وآمادگی است. به همین جهت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) برای تسکین درد انتظار وآلام دوران دوری از قطب عالم امکان، پاداش بی حساب انتظار را گوشزد می کند ومی فرماید: «اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتی اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنَ الله ِ (عزَّ وجلَّ)؛(۲۷) برترین کارهای امت من، انتظار فرج از خدای (عزَّ وجلَّ) است». ودر روایات دیگر، پاداش شهادت در راه خدا همراه آن حضرت، ویا ثواب درک دوران ظهور برای منتظران راستین وعده داده شده است.(۲۸)
اوصاف منتظران راستین
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در این باره فرمود: «یا عَلی وَاعْلَمْ اَنَّ اَعْجَبَ الناسِ ایمانا وَأَعْظَمَهُمْ یَقینا قَوْمٌ یَکُونُ فی آخِر الزَّمانِ لَمْ یَلْحَقُوا النَّبیّ وَحَجَبَ عَنْهُمُ الحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوادٍ عَلی بَیاضٍ؛(۲۹) ای علی! بدان که شگفت انگیزترین مردم از جهت ایمان، وعظیم ترین آنها از روی یقین، مردمی اند که در آخر الزمان خواهند بود، پیامبر را ندیده اند وحجت (وامام) نیز از آنان محجوب است؛ اما به سیاهی که بر سفیدی رقم خورده است، ایمان آورده اند».
روشن است که زمانی ایمان راستین وواقعی در منتظران به وجود خواهد آمد که شک وتردید وانکار را از خود دور نموده باشند. به همین جهت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: «...فایاک والشَّک؛(۳۰) مبادا در آن (غیبت قائم) شک وتردید به خود راه دهی». ویا فرمود: «مَنْ اَنْکَرَ القائِمَ مِنْ وُلْدی فَقَدْ اَنْکَرَنی؛(۳۱) هر آن کس قائم از فرزندان مرا انکار کند، مرا انکار کرده است».
۲. ثابت قدم ماندن بر دین
داشتن ایمان ودین، امر مهمی است ومهم تر از آن، حفظ ونگهداری آن در طول دوران وفتنه آخرالزمان است. از مهم ترین نشانه های منتظر راستین در دیدگاه خاتم پیامبران (صلی الله علیه وآله) ثابت ماندن واستواری بر دین، وپایداری در صراط الهی است.
روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به جمعی از اصحاب خود دو بار فرمود: «اللّهُمَّ لَقِّنی اِخْوانی؛ خداوندا ملاقات با برادرانم را به من عطا فرما». اصحاب عرض کردند: ای رسول خدا! مگر ما برادران شما نیستیم؟ حضرت فرمودند: نه، شما اصحاب من هستید، برادران من، مردمانی هستند در آخر الزمان که به من ایمان می آورند با اینکه مرا ندیده اند. خداوند آنها را با نام واسم پدرانشان پیش از تولد به من معرفی نموده است.
در روایات اسلامی به این موضوع اشاره شده وثابت ماندن شیعیان بر دینشان، از کشیدن دست بر درخت خاردار در شب تاریک دشوارتر معرفی گردیده ویا از در دست نگهداشتن آتش چوب درخت غضا [که سخت ومقاوم است] مشکل تر دانسته شده است. آری، آنها چراغهای شب تارند، وخداوند آنان را از هر فتنه ای نجات می دهد.(۳۲)
۳. دوستی با دوستان قائم (علیه السلام)
رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: ««طُوبی لِمَنْ اَدْرَکَ قائِمَ اَهْلِ بَیْتی وَهُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِیامِهِ، یَتَوَلّی وَلِیَّهُ وَیَتَبرَّأُ مِنْ عَدُوِّه، وَیَتَوَلَّی الاْءَئِمَّةَ الْهادِیَةَ مِنْ قَبْلِهِ...؛(۳۳) خوشا به حال کسی که قائم اهل بیت مرا درک کند، در حالی که قبل از قیامش به او اقتدا کرده، با دوستان او دوستی واز دشمنانش بیزاری جسته است وائمه هدایتگر قبل از او را دوست می دارد».
۴. فرمانبری واطاعت
یاران امام به مولای خود عشق می ورزند وچون بنده ای گوش به فرمان از حضرت پیروی می کنند ودر انجام دستورهای وی، بر یکدیگر پیشی می گیرند؛ چنان که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: «کَرّارُونَ مُجِدُّونَ فی طاعَتِهِ؛ [آنان] سلحشورانی کوشا در پیروی از اویند».
در فرازی دیگر منتظران راستین وزمینه سازان ظهور را دقیق تر مشخص نموده، می فرماید: «یَخْرُجُ ناسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَیُوَطِّؤُون لِلْمَهْدی سُلطانَهُ؛(۳۴) مردمی (احتمالاً ایرانیان) از شرق قیام می کنند وزمینه را برای حکومت مهدی آماده می کنند».
ادامه دارد...
پى نوشت ها:
ــــــــــــــــــــــ
۱. او خواهد آمد، ص۵۸ - ۷۳.
۲. شابوهرگان، ترجمه مولر به نقل از سخنان مهدی، ص۵.
۳. ریگ ودا ماندالای، ص۱۶ و۲۴.
۴. اوپانیشاد، ص۶۴۷.
۵. همان، ص۵۴.
۶. شیخ محمود عراقی، دارالسلام، ص۴۷؛ ر.ک: تذکرة الائمه، علامه مجلسی.
۷. جاماسب نامه، ص۱۴۱.
۸. زبور، مزامیر، مزمور۹۶، جمله های ۱۰ - ۱۳.
۹. تورات، کتاب اشعیای نبی، فصل ۱۱، جمله های ۱۰ و۴.
۱۰. قاموس مقدس، ص۲۱۹، ماده «پسر خواهر».
۱۱. خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، ص۲۴۶.
۱۲. سنن ابوداود، ج۴، ص۱۰۷.
۱۳. حسین نوری طبرسی، نجم الثاقب، ص۱۴۲؛ ترجمه همان، ج۱، ص۳۸۳؛ ر.ک: بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۲۳؛ ابن ابی زینب نعمانی، مکتبة الصدوق، ص۹۳، ح۲۴.
۱۴. ترجمه ارشاد مفید، ج۱، ص۱۷۶ - ۱۷۷؛ منتهی الآمال، ج۱، ص۷۸؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۴۷۰.
۱۵. کمال الدین، ج۱، ص۲۸۶؛ فرائد السمطین، ج۲، ص۳۳۵.
۱۶. کفایة الاثر، ص۱۵۶.
۱۷. اکمال الدین، ص۲۵۷.
۱۸. کمال الدین، ج۱، ص۲۸۸؛ فرائد السمطین، ج۲، ص۳۳۵ - ۳۳۶.
۱۹. سنن ابن ماجه، ج۳، ص۲۴.
۲۰. ذخائر العقبی، ص۱۳۶ - ۱۳۷؛ فرائد السمطین، ج۲، ص۳۲۶.
۲۱. فرائد السمطین، ج۲، ص۱۳۳؛ کفایة الاثر، ص۱۳ - ۱۴.
۲۲. کمال الدین، ج۱، ص۲۸۶.
۲۳. کمال الدین، ج۱، ص۲۸۷؛ منتخب الاثر، ص۱۸۸؛ ینابیع الموده، ص۴۹۴.
۲۴. منتخب الاثر، ص۱۸۸؛ ینابیع المودة، ص۴۹؛ کمال الدین، ج۱، ص۲۸۷.
۲۵. کتاب الغیبة، شیخ طوسی، ص۴۶، ح۳۰.
۲۶. ر.ک: سنن ابی داود، ج۴، ص۱۰۷؛ فرائد السمطین، ج۲، ص۳۱۲.
۲۷. کمال الدین وتمام النعمه، ص۶۴۴، ح۳.
۲۸. غیبت نعمانی، ج۱، ص۲۰۰، ح۱۶.
۲۹. همان، ص۲۸۸، ح۸.
۳۰. منتخب الاثر، ص۱۸۸؛ ینابیع الموده، ص۴۹؛ کمال الدین، ج۱، ص۲۸۷.
۳۱. کمال الدین، ج۲، ص۴۱۲، ح۳۹.
۳۲. بصائر الدرجات، ب۱۴، ص۸۴.
۳۳. بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۳۰، ح۲۵؛ کتاب الغیبة، شیخ طوسی، ص۴۵۶؛ کمال الدین، ج۱، ص۲۸۶.
۳۴. منتخب الاثر، ص۳۰۴؛ صحیح ابن ماجه، ج۲، ص۲۷؛ کنزل العمال، ح۳۸۶۵۷؛ مجمع الزوائد، ج۷، ص۳۱۸.